یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گمانم میرود که تو خدایی

گمانم میرود که تو خدایی
از بس که میدانی عزیزی و
خود شدی تنها بلای جانی
ای یار نا غافل من
از چه اندیشیدی که
جای نوازش
درد میچکانی
به من
تن خسته تر از آغوشت ...
مجموعه نرگس
تن خسته


یزدان عطار

دوستت دارم

دوستت دارم
و نگرانم روزی بگذرد
که تو تن زندگی‌ام را نلرزانی
و در شعر من انقلابی بر پا نکنی
و واژگانم را به آتش نکشی
دوستت دارم
و هراسانم دقایقی بگذرند.
که بر حریر دستانت دست نکشم
و، چون کبوتری بر گنبدت ننشینم
و در مهتاب شناور نشوم
سخن‌ات شعر است
خاموشی‌ات شعر
و عشقت
آذرخشی میان رگ‌هایم
چونان سرنوشت

-----------------------------------
نزار قبانی

ای دوست همراهم بیا در افسانه

ای دوست
همراهم بیا در افسانه
افسانه جادوی عشق
ای دوست
من از سوی تو آمدم
به دنبال رد سیمرغ
نظیر ستاره دنباله دار
آرایش بر چهره کشیدم
با زرق و برقی بی دروغ
نظیر یک تیره تاریخ ساز
با تو بودم
با تو هستم
با تو خواهم بود
ای مشتاق آزادی
فراموشم نکن


رضا فریدونی

شیرین شده گر لحظه هایم با حضور عشق

شیرین شده گر لحظه هایم با حضور عشق
ویران تر از بم گشته ام بعد از عبور عشق

بر قاب های کهنه ی احساس و دل بستن
مانده به جا صدها ترک با هر مرور عشق

مُهری ز داغ بوسه ی مرگ آور تقدیر
محکوم خاموشیست لبهای صبور عشق

خیره نگاهم با هجوم موج سرگردان غم
اما سکوت سینه ام در چنگ شور عشق

افتان و خیزان در گریز از دام تنهایی
زخمی عصیان و شبیخون غرور عشق

شیرین ترین زهری به کام تشنه ی قلبم
جامی بده که گشته ام خمور عشق


سارا اسمعیلی

میشود با خودت مرا ببری؟

میشود با خودت مرا ببری؟
و به اتمام رسد در به دری؟
میشود راست بگویی عشقم؟
می رسد روز های تازه تری؟
من دلم خوشبختی میخواهد
میتوانی تو برایم بخری؟

به نماز و به دعا افتادی

به خدا از من دیوانه تری

نکند قصه و رویا باشد

نگذاریم تو در بی خبری

می شود یک رمضان را با هم
پاس داریم دعای سحری؟
این همه نذرو دعا راز و نیاز
می شود داشته باشد اثری؟
بی تکلف به خدا می گویم،
که تو از سادگی ام ، ساده تری
به خدا تا برسد روز وصال،
تَرک بادا به سرم خیره سری
تو پُر از مهر و وفایی خوبم
کِی ز تقدیر دلم میگذری؟
سختگیرم و تو آسان بودی
تو عجب زیرکی و با هنری

منتظر هستم و راهی هستم

گر تو در زندگی ام همسفری

مهربانم تو که یارم باشی

دیگر از عشق ندارم حذری

با تو بودن بخدا می ارزد

به طلا و زر و سیم و گوهری
منتظر هستی و هستم آری
اینچنین نیست به دنیا نفری
می توانم به زمان بسپارم

اینهمه دوری و خونِ جگری

عاقبت می شود ارام دلم

زین همه حجمه ی زیر و زبری

می رسد روز های بهتر از این

می رسد شامگاه عشوه گری

برخدا معتمدم تا شاید

افتدم طالع و فالِ دگری

کاشکی عاقبتم خوش باشد
و تو باشی دل و جان را ثمری


الهم عجل لولیک الفرج

تقدیم به ساحت مبارک مهدی صاحب الزمان(عج)

سارا سادات پرشاد

تنهایی و خونه دلتنگی

تنهایی و خونه دلتنگی
رعب وترس بی قراری

ناگه نوری در درون سو سو میزند
تنهایی میشود عادت
حال تویی و خدای درون ارامش
گه با چای گرم جای دنج خونه
گه با نمازو مراقبه و رادیو اوا
اشعار زیبا
و چه زیباست این حس


زهرا بی گناه

زمستان

جاده های برفی کوردستان(تصاویر مربوط به امسال)
                                

                                
                                
                            </div>
                            <div class=

محمد