یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بد نباشد... از رفیقانت جدا افتاده ای

بد نباشد... از رفیقانت جدا افتاده ای
باز هم تنها شدی و یاد ما افتاده ای؟

با کلاغان گشته ای و رنگ روحت تیره است
هم از اسب و هم از اصل و از بها افتاده ای

اولین واژه تو بودی بین انبوه لغات
حال اما انتهای دهخدا افتاده ای


آن زمان ها شاهکار فاخری بودی.... ولی
حال چون برنامه ی از محتوا افتاده ای

روزهای بی تو بودن سخت بود اما گذشت
دورهایت را زدی؟ در تنگنا افتاده ای؟

اشتباهاتی که کردی انتخابت بوده اند
با کمال اختیار از کبریا افتاده ای

حال من خوب است حالا... نه نمی خواهم تو را
با تمام احترام از چشم ما افتاده ای

حمیدرضا گلشن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد