یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

181

به من حق بده به رویم نیاورم که چقدر دوستت دارم !


من همیشه هرچه را دوست داشته ام از دست داده ام


به من حق بده از روزهایی که نباشی بترسم


روزهایی که نیستی نابودم می کند و جای خالی ات


حتی با صدای هق هق هایم پر نمی شود


من می ترسم از نبودنت ..


از نحسی سرنوشتم که تو را از من بگیرد ..


این نامه را درست زمانی می خوانی که مرده ام


درست زمانی که ترسم از جوهر خودکارم ریخته است


و می توانم عاشقانه بنویسم :


تمام این سال ها دیوانه وار عاشقت بودم !


{ منیره حسینی }

180


http://axgig.com/images/73690206525710015505.jpg

من تو را دیدم و آرام

به خاک افتادم

و از آن روز که

در بند توام آزادم!

"علیرضاآذر"

179

حال می پرسم


یک اگر با یک برابر بود


نان و مال مفتخواران از کجا آماده می گردید؟


یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد؟


یک اگر با یک برابر بود پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد؟


یا که زیر ضربت شلاق له می گشت؟


یک اگر با یک برابر بودپس چه کس آزادگان را در قفس می کرد؟


معلم ناله آسا گفت:


بچه ها در جزوه های خویش بنویسید:


که «یک با یک » برابر نیست ...
خسرو گلسرخی


178

دیوارهای دنیا بلند است


و من گاهی دلم را پرت می کنم آن طرف دیوار.


مثل بچه بازیگوشی که توپ کوچکش را


از سر شیطنت به خانه ی همسایه می اندازد.


به امید آن که شاید در آن خانه باز شود


گاهی دلم را پرت می کنم آن طرف دیوار ..


آن طرف حیاط خانه خداست.


و آن وقت هی در می زنم


در می زنم


در می زنم


و می گویم:


“دلم افتاده توی حیاط شما ،می شود دلم را پس بدهید؟”

176

دلم هوس یک دوست قدیمی کرده..


یک رفیق شش دانگ


یک آرام دل


کسی که امتحانش را در رفاقت پس داده..


و دیگر محک زدن و زیر ورو کردنی در کار نباشد..


رفیقی که من نگویم و


او بشنود..


بخندم وحجم بغض را در خنده ام ببیند..


رفیقی که بگویمش برو


اما بماند که نرود...


175

تمام آسمان اگر

بغض شود

و سی و یک زمستان

آنی بر سرم آوار ،

باز هم شکوفه می کنم

هزار بار

از باور بهار

174

اتوبوسی آمده از تهران


یکی از صندلی هایش خالی است


قطاری می رود از تبریز


یکی از کوپه هایش خالی است


سینماهای شیراز پر از تماشاچی است


که حتما ردیفی از آن خالی است


انگار یک نفر هست که اصلا نیست


انگار عده ای هستند که نمی آیند


شاید،کسی در چشم من است


که رفته از چشمم


نمی دانم !

 

"بیژن نجدی"