یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

72

عشق ، همین خنده های سادۀ توست وقتی با تمام غصه هایت می خندی تا از تمام غصه هایم رها شوم...

71

لهجه‌ات
نه شمالی‌ست
نه جنوبی
اما
حرف که می‌زنی
باد از شمال می‌وزد
و پرندگان از جنوب باز‌می‌گردند.

70

آیا کسی به شما بدی کرده است؟ 

 

او را ببخشید، 

 

حتی پیش از آنکه از شما طلب بخشایش کند. 

 

نگاه ذهن شما در آرامش خواهد بود 

 

و جهان اطراف به شما لبخند خواهد زد. 

 

جی پی واسوانی"

69

پشه ای در استکان آمد فرود  


تا بنوشد آنچه وا پس مانده بود 
 

کودکی -از شیطنت- بازی کنان  

بست با دستش دهان استکان! 
 

پشه دیگر طعمه اش را لب نزد  


جست تا از دام کودک وا رهد 
 

خشک لب، میگشت    ، حیران، راه جو


زیر و بالا ، بسته هر سو راه او  


روزنی میجست در دیوار و در  


تا به آزادی رسد بار دگر  


هر چه بر جست تکاپو می فزود  


راه بیرون رفتن از چاهش نبود 
 

آنقدر کوبید بر دیوار سر 
 

تا فرو افتاد خونین بال و پر  


جان گرامی بود و آن نعمت لذیذ  


لیک آزادی گرامی تر ، عزیز 

"فریدون مشیری"