یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ای با خبر از سِر غیب

ای با خبر از سِر غیب
از سلسله وجود خود
مرا محک مزن
پشت پرده ها غوغایست
یک پشت پرده نشین من
همدلم کن آینه الهی
فقیرم از درک معانی
تا آرام و کودکانه
دعایی نجوا کنم
خدایا ، خدایا ، ...
پوشاننده عیوب
پرده ها را از رویمان بالا مزن


نازی سبزواری جوزانی

نماز، معرفت انسان به الله است

نماز، معرفت انسان به الله است
خدایت از همه عیبی مبراست
پر پرواز انسانی نماز است
رسیدن تا خدا دانی نماز است
خدا را در همه حالت به یاد آر
بشو از خواب غفلت‌ها تو بیدار
در این گفتار من بسیار راز است
که نور مومنین اندر نماز است
نماز ، یعنی تشکر از خداوند
نماز، یعنی تکلم با خداوند

نماز است بهترین اعمال آدم
و تاجی بر سر ادیان عالم
نمازت معنی عشق است و مستی
همین باشد نشان حق پرستی
نمازت معنی وصل است و پیوند
عروج از خود رسیدن تا خداوند
تو با بال نمازت شو به پرواز
بیا بشکن بتان کینه و آز
بیا بشکن طلسم ما و من را
نما بیرون ز زندان روح تن را
مسلم دان نماز امر خداییست
نماز و دین ما از هم جدا نیست
تو را فطرت نهاده حق به پاکی
نماز پرواز روح از جسم خاکی
مپیچان سر ز امر خالقت هیچ
نمازت بی ولای مرتضی هیچ
علی می‌دید اندر هر نمازش
خدایی را که هست او چاره سازش
معنی سوره حمد
به تکبیرت جهانی کن مسخر
پس از نیت بگو الله اکبر
سپس تدبیر کن تا می‌توانی
که او باقیست اما جمله فانی
چو بسم اله بگویی مست گردی
کجا تو با نمازت پست گردی ؟
ثنا و حمد مخصوص خدا هست
خدا دیدن به هر رکعت صفا است
به رحمان و رحیمش دل قوی دار
دلت را غیر او بر کس تو مسپار
الا مالک یوم الدین فقیرم
به روز حشر مولا دست گیرم
فقط ، ایاک نعبد ، خدایا
و خواهم استعانت بارالها
بیا هادی هدایت کن تو ما را
به راه مستقیمت ای خدایا
به راه صالحانی که نعیمند
به درگاه تو یا مولا مقیمند
به آنهایی که مجذوب تو گشتند
نه آن‌هایی که مغضوب تو گشتند
کریمی قادری و بی نیازی
کجا محتاج این راز و نیازی
گنهکارم ز درگاهت مرانم
خداوندا سپاست کی توانم


محمدحسن مداحی

[فرصت دیدار]

[فرصت دیدار]
بهار، فرصت سبزی برای دیدار است
بهار، فرصت دیدارهای بسیار است
درخت، پنجره‌ای باز می‌کند در روح
شکوفه، رخصت دیدار ناپدیدار است
ببین چه همهمه‌ای در درخت‌ها رخ داد
وجود با خودش آرام گرم گفتار است:
«منم که از همه سو می‌تراوم از همه سو
من است این‌که در آیینه‌های سیار است

منم که از گل شیپوری از گلوی نسیم...»
یقین کنیم که دستی کریم در کار است
که هر طرف ضربانِ تکلمِ طور است
که هر جهت جریانِ ترنمِ تار است
لباس گل‌گلی دشت را تماشا کن
که عارفانه‌ترین شرح اسم ستّار است
چه رعد و برق مهیبی چه شاخۀ تُردی
بهار، حاصلِ جمعِ لطیف و قهار است
به وجد آمده در جانِ دانه دانایی
ببین که بید پریشان چقدر بیدار است
لطیف روی زمین خدا قدم بگذار
به هوش باش که هر سنگریزه هشیار است
به رغم این همه عصیان، بهار آمده است
بهار، رحمِ خداوندگارِ غفّار است.

پیشاپیش عید نوروز ۱۴۰۳ مبارک باد

یا مقلب گو و این دل را به دست یار ده
یا محول گو و جان را در ره دلدار ده
هم دل و هم حال ما گردان مقلب، ای خدا
بهترین حال دل و شیوایی گفتار ده
چشمه ی عشقی زلال، چون آسمان بیکران
همتی بالا بلند و دیده ای بیدار ده
پیشاپیش عید نوروز ۱۴۰۳ مبارک باد

                      

                                            

خدایا از در رحمت مرا از عشقت ، مانوسم کن

خدایا از در رحمت مرا از عشقت ، مانوسم کن
من حیران و سرگشته در کویت ، مداوایم کن
گر در راه تو نیستم دلداده ، شیدایم کن
خداوندا سر لطف ات چشم و دلم وا کن
مرا بهر کمال خویش ، ارشادم کن
سر منبع مهرت در گنج معرفت واکن
مرا عقلی ده و در راهت هوشیارم کن
دلی برمن ده پر از شیدایی و دلداه خود کن
زبانم را از افرین گویی دیگران دور کن
مرید و دلداده کویت کن
در اسانی ها ، شکر اندیشم کن
به دشواری ها ، سپاس گویم کن
مرا صبری ده که مهربان باشم
مرا دانشی افزا گره گشای خلقی باشم


مصطفی خواجه دهاقانی