یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

من یک جای دنیا خیلی خوشبختم..

من،
یک جای دنیا
خیلی خوش‌بختم
در چارچوب قاب عکس دونفره‌مان!

"نسترن وثوقی"

تو بیا آینه باش

سال ها رفته و باز
تپش گرم ترین خاطره ها
می فشارد دل خاموشم را
به تو می اندیشم
و به آن ثانیه هایی که گذشت
و به بی تابی قلبی که شکست
تو بیا باران باش
و بر این تازه گل خسته ببار
تو بیا آتش باش
تو بیا جاری باش
تو بیا باور کن
عشق هم حس غریب تپش آینه هاست
تو بیا آینه باش

من شعرهایی دارم که

من شعرهایی دارم که گروه خونی‌شان


گره می‌خورد به چشم‌هایت


که گاهی می‌خندند


گاهی نمی‌خندند


و گاهی آن‌قدر مثبت می‌شوند


که نفع هر دوی ما


در بی‌تو بودن، منفی‌ست.


روجا چمنکار"

شلوغی پیاده رو

گاهی

شلوغی پیاده‌رو
بهانه‌ی خوبی‌ست
که دست‌های کسی را
برای همیشه
گم کنی

"لیلاکردبچه"

من قدیمی بودم..

من قدیمی بودم
پلی
با سی و سه چشمِ گریان
وقتی از من می‌گذشتی
قصری آتش گرفته
که ویرانی‌اش را تماشا کردی و رفتی
مقبره‌ی پادشاهان
که هُرم سینه‌ی برده‌ها هنوز
درونش زبانه می‌کشد
دیواری
چین‌خورده دور خودم
کناره جاده‌ی مفروش پروانه‌های مرده
افسوس
حتی نسیم بال پروانه‌ای می‌توانست
به حالم بیاورد
من قدیمی بودم
تو فردا
از من که می‌گذری
از حالم چه می‌دانی ؟


"شهاب مقربین"