یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

می خواهمت که تو را به شکل دیگر برای با تو غلتیدن

می خواهمت که تو را به شکل دیگر
برای با تو غلتیدن
و رقصیدن بر روی قالیچه ای که
شاهد خاطره من و تو شود
تو رو می خواهمت
به نوشیدن چایی که از پشت پنجره
به تماشای برف با تو بنشینم
تو رو می خواهمت
برای سر خوردن در برف
و سرمای دستم را که با ها های دهانت گرم شود
تو رو می خواهمت
برای تنگ گرفتن در آغوشت
که چشم روزگار تنگ شود به شادی من و تو
می خواهمت ان گونه ای که
برایت از ازل عشق
تا ابد بجنگم
نمی خواهم بازی سرنوشتی را
که به جای آغوش گرفتنت
حسرت دیدارت را بخواهم
می جنگم با تقدیر و سرنوشت
که فقط تو را در بازی تقدیرم جا دهد.

سارا دودانگه

ابری که از مقابل ماه می گذرد

ابری که 

از مقابل ماه 

می گذرد

چه حسی دارد؟!


رویا شاه حسین زاده

صدای جیرجیرک ها می آمد

صدای جیرجیرک ها می آمد
که قایقت را به شریانم انداختی
به ظاهر، در مسیر، از شاهرگم
فانوست را ، به کهنه غمکده ام می بردی
خواب ندیده ام تعبیر شد
آتشت را ، به خرمن غرورم انداختی

شهرزاد مهری

معنای زندگی را با تو

معنای زندگی را با تو
فهمیدم
صدف درونم را با تو شکافتم
ومروارید قلبم را با تو قسمت کردم
زندگی را با تو دوست داشتم
با تو رنگ شادی را
حس کردم
با تو بود که دیگر معنی غم را حس نکردم
با تو فرق شادی و غم را فهمیدم
با تو متوجه شدم
کیستم
کیستم

صبا جدکاره