یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

چشمانم را می بندم

چشمانم را می بندم
و پنهان از رفتنت
در خواب هر سو می گردمت
که تو را از تصویر رویا بیرون بکشم
اما تو را که میبینم
انقدر بی تاب و حیران میشوم
که از خواب پرت میشم
و آرزوهایم در خواب جا می ماند


سارا دودانگه

در پاییزی که فاصله ها به درازا می رود

در پاییزی
که فاصله ها به درازا می رود
و بغض گریه ها
دیدنت را به التماس می کشد
رهگذر پاییز حتم دارد
که تو برمی گردی
و فصل تازه ای تکرار می شود

سارا دودانگه

Shabahang_Gifs_Lines_Flowers_تصاویر_متحرک_شباهنگ_خطوط جداکننده_گل ها

اگر از من بپرسند

اگر از من بپرسند
آن همه عشق که دم می زدم کو
چه بگویم
بگویم معشوق بیدرنگ مشتاق دیگری شد
بگویم تا که پروانه رقصید
او بی درنگ از عشق من جان کَند و
با پروانه پر زد
بگویم ان همه اشک که نه یک قطره ،هزار قطره که بارید
اشک من بود
از این پس از من بپرسند عشق چیست
من فقط خار را وصف می کنم نه گل را
من فقط درماندگی را از عشق می گویم
که راحت واگذارم کرد تنها


سارا دودانگه

می خواهمت که تو را به شکل دیگر برای با تو غلتیدن

می خواهمت که تو را به شکل دیگر
برای با تو غلتیدن
و رقصیدن بر روی قالیچه ای که
شاهد خاطره من و تو شود
تو رو می خواهمت
به نوشیدن چایی که از پشت پنجره
به تماشای برف با تو بنشینم
تو رو می خواهمت
برای سر خوردن در برف
و سرمای دستم را که با ها های دهانت گرم شود
تو رو می خواهمت
برای تنگ گرفتن در آغوشت
که چشم روزگار تنگ شود به شادی من و تو
می خواهمت ان گونه ای که
برایت از ازل عشق
تا ابد بجنگم
نمی خواهم بازی سرنوشتی را
که به جای آغوش گرفتنت
حسرت دیدارت را بخواهم
می جنگم با تقدیر و سرنوشت
که فقط تو را در بازی تقدیرم جا دهد.

سارا دودانگه