ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
عشقی که با نگاه آغاز شود،
شروعش چشم است و پایانش انتهای بینهایت...
زهرا علیمرادی
اندوه و درد زندگی را چال کردم...
رویا، امید و آرزو دنبال کردم...
روز و شب و هر دم دویدم تا رسیدم...
اینگونه روز و لحظهها را سال کردم
با خط خود من زندگی را خوش نوشتم
لعنت به تقدیر بد و بر فال کردم
هرچند که دنیا قفس بود و جهان تنگ
فکر و خیالات خودم را بال کردم
تا آسمان، تا اوج راهی نیست دیگر...
آری تکاپو تا هدف تکخال کردم...
سانیا علی نژاد
خاری خلیده بدل و بیرون نمی شود
بر عهد شده ام با او مجنون نمی شود
اشک حلقه برچشم روانه شدچو سیل
جانان من به سان او جیحون نمی شود
از رنج غریبی دیده بر درب دوخته ایم
برپاشته در نچرخید کس عیون نمی شود
باغی که نیست باغبانش وآب ودانه ای
مرغزار رشد و نمو کند گلستون نمی شود
گفتند به خار بالا منشین بر دیوار باغکی
بالا نشین نه ای چو گل وهمگون نمی شود
گر همنشین شدی باگل حرمت بدار بقدر
به پیرایه نیست و به فرمون نمی شود
عبدالمجید پرهیز کار
رسد روزی که دنیا امن گردد
هراس و غم ز دلها جمع گردد
شود عقل و ادب محبوب آدم
بساط بت پرستی جمع گردد
خرافات و خدایان دروغین
ترازو چوب خطها جمع گردد
بنای بندگی بر عشق معقول
خدا و دین ارثی جمع گردد
خدواندا تو ای محض اجابت
مدد فرما مدد تا جمع گردد
جواد صفری
فقط می خواهم آرام باشم
دست های خدا
را
بگیرم
و
تا ثریا
برای داده ها و نداده هایش
پرواز کنم
فقط
می خواهم آرام آرام
از پنجره ی
اتاقم
گلهای زرد باغچه
را
به حرف آورم
مثل
آمو موسی
فقط می خوام
تنها
و
آرام در سکوت
غروب
مهمان کفترِ چاهی خوابیده بر شاخه ی توت باشم
وبه
دروغ
بگویم
لانه ای نیست
و پرندهای
همه رفته اند
فقط
می خواهم
قلبم را به دست
باد
بهاری بسپارم
تا پرواز را
از جوجه های کفتر چاهی
بیاموزد
دلم می خواهد
بی ریا
دوباره
متولد شوم
و
دوشا دوش نسیم
برای شبنم ها
مهمانی
بگیرم
فقط می خواهم
صبح
خواب نماند
و گلبرگ ها
عاشقانه
و
آرام
به پادشاه عالم
سلام بیداری دهند
و
نور بپاشند
فقط میخواهم آرام ........
منیره کاوری