یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

پشت پنجره

پشت پنجره
انتظار
مروارید های واژگون
بر روی
کوه گونه هایم
جاری شد
اما نیامدی
ابر های آسمان
گریستند
بازهم نیامدی
همه روز ها شب
شد و
در دلم تمام
غم های عالم پنهان
شده بود
باز هم نیامدی


صبا جدکاره

معنای زندگی را با تو

معنای زندگی را با تو
فهمیدم
صدف درونم را با تو شکافتم
ومروارید قلبم را با تو قسمت کردم
زندگی را با تو دوست داشتم
با تو رنگ شادی را
حس کردم
با تو بود که دیگر معنی غم را حس نکردم
با تو فرق شادی و غم را فهمیدم
با تو متوجه شدم
کیستم
کیستم

صبا جدکاره


به بلای عشق گرفتار شدم

به بلای عشق
گرفتار شدم
بی آنکه بفهمم
چگونه به قلبم
را هم یابی
بی آنکه چیزی را بفهمم


صباجدکاره