یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

عاشقان گیاهانند

عاشقان گیاهانند
‏که ریشه‌هایشان فرو رفته است
‏در کف دست من
در استخوان کتف تو
‏در جمجمه‌ی شکسته‌ی من
‏و این خاطرات من و توست
‏که توت می‌شود یک روز
‏انار می‌شود گاهی
‏که دیروز انگور شده بود
‏که فردا زیتون و تلخ

#بیژن نجدی

کدام پرنده با بوی تن تو پرواز می‌کند

کدام پرنده
با بوی تن تو پرواز می‌کند
که باران را
این‌گونه
عاشقانه می‌نوشم؟


بیژن_نجدی

گریه ماهی ها

دریا با این همه آب
رودخانه ها با این همه آب
تنگ بلور حتا، با این همه آب
رخصت نمی‌دهد
این همه آب
تا بنگریم که ماهی‌ها چگونه می‌گریند...

انگار یک نفر هست

انگار یک نفر هست
که اصلا نیست
انگار عده ای هستند
که نمی آیند
شاید
کسی در چشم من است
که رفته از چشمم
نمی دانم ...

#بیژن_نجدی

عشق

گچ و تخته های سیاه
گچ و ناخن های سفید
گچ و هراس دختران کلاس
هنگام نوشتن عشق
که یاران فراموش کردند
"عشق"
((بیژن نجدی))

174

اتوبوسی آمده از تهران


یکی از صندلی هایش خالی است


قطاری می رود از تبریز


یکی از کوپه هایش خالی است


سینماهای شیراز پر از تماشاچی است


که حتما ردیفی از آن خالی است


انگار یک نفر هست که اصلا نیست


انگار عده ای هستند که نمی آیند


شاید،کسی در چشم من است


که رفته از چشمم


نمی دانم !

 

"بیژن نجدی"