یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

کسی ز حال من خون جگر خبردارد

کسی ز حال من خون جگر خبردارد
که دامنی چو من از آب دیده تر دارد

نوای مرغ سحـــر کرد آگهم درباغ
که ناله سحــر عاشقان اثــر دارد

ز حال من کسی آگه بود که در همه عمر
فغان نیمه شب و ناله سحــــر دارد

براه عشق دلا بی دلیل راه مـــرو
که راه عشق به هر گام صد خطر دارد

صلاح کار ز عارف بجو که مفتی شهر
به نفع خویش به کار تو بس نظر دارد

به گرد خانه چه گردی درون خانه در آی
که او ز راز دل و حاجتت خبــــر دارد

من و صراحی صهبــای ناب و بزم حبیب
کدام شاه از این بـــزم خوبتـــر دارد

میان مجمع عشـــاق فروغی گفت
کجا کسی ز دل عاشقـــان خبردارد


سما فروغی

بیابنشین سخن از عشق بگویم برقص

بیابنشین سخن از عشق بگویم برقص
احساس شادی بکنیم و ببوسیم برقص
از من مپرس که حال و روزم چها شده
کشتند عشقی را که بجوشیم برقص
بیا بنشین که حسرت دیدار تو کشت
هر غنچه گلی را شکفت ببوییم برقص
هرگز مرو که طاقت دوری هم ندارمت
دل را هم به عشق تو بشوییم برقص
از عشق بگو که کنسول آسمان شکست
درعشقیکه گناه نیست بپوشیم  برقص
عقلی بگفت که مجنون شده ای بخوان
هر نکته ای را که یافتی بکوشیم برقص
ساقی بیا که سپیده هم عاشقت شده
جامی را بگیر تو جعفری بنوشیم برقص


علی جعفری

خنده از لب‌های تو وقتی تراوش می‌کند

خنده از لب‌های تو وقتی تراوش می‌کند
شک ندارم بدترین حال مرا خوش می‌کند

سرسری گاهی من از لبخندِ تو رد می‌شوم
مثل آن کاری که با آتش سیاوُش می‌کند

ضایعاتم را نشان آیِنه دادم ولی
آیِنه تنها تو را در خانه کاوش می‌کند


ای بهار آغشتۀ لبخندهای ریزِ تو
رفتنت حال مرا بدجور ناخوش می‌کند

محمد حسین موسوی

سحر کردی مگر از قوس کمانت یارا

سحر کردی مگر از قوس کمانت یارا
هر چه کردی به دعایی جوابش کردم

دل که آن خانه ی غم بود و عزا خانه ی مرگ
آتشی سوزد و از عشق کبابش کردم

در گلستان وفا خانه ی مهری ساختم
بی وفایان چون شنیدند خرابش کردم

خنده ای بر لب شیرین تو دیدم دیروز
زود در گوشه ی دل چیده و قابش کردم


چنگ و سی تار نوازند مهیج آهنگ
مطربی دیدم و از غصه ربابش کردم

امیرحسین کارتولی

پیچک میشوم

پیچک میشوم
قد میکشم به هوای نفس های تو
آسمان می شود آشیانِ من
در سایه ام
شور عشقِ تو را میخوانم
پیچک میشوم
و مدام
میپیچم در آغوشِ نگاهت...

سیده ملیحه حسینی

: هرگاه می گویم

: هرگاه می گویم
ندارم،
دارایی، می گوید
خدا
_ شما _ را از " ما "
بیشتر
_ دوسـت _ دارد!
.
.
.
من از خدا
می ترسم
دارا از من!


محمد ترکمان

السلام علیک یا صاحب الزمان

اللهم عجل لولیک الفرج
                                

                                
                                
                            </div>
                            <div class=

محمد