ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
قصه این است
روبروی هزار آیینه هم که بایستم
تصویر تو را می بینم
ترجیع بند دلم شده ای نازنین
می روم و می آیم و از تو می نویسم
گرچه فاصله بین ما اندک نیست وُ
دست دلم به تو نمی رسد
هر بار که ماه را ببینم
آرام می شوم
دلخوش به اینکه
آسمان ما یکی ست
حالا که نیستی
چه فرقی می کند
روز باشد یا شب
بهار باشد یا پاییز
قصه این است که در گذر همه فصل ها
من دلم فقط تو را می خواهد
ماندانا پیرزاده
گفته بودی جانِ جانانم شَـوی , اَمّـا نشد
در دو گیتی عشق و ایمانم شوی , اما نشد
مهرِگان که اشکِ زرد از هر درختی شد به گِل
تک نَـهـالِ سبـزِ بُـستانم شوی , اما نشد
چون خزان رفت و دَمَن از عِطرِ گلها جان گرفت
بلبلی مَست و غزلـخوانم شوی , اما نشد
لحظه ها چشم انتظاری زیرِ بارش های ناب
چَـترِ شعری حَـظّـِ بارانـم شـوی , اما نشد
گفته بودی با دو بالِ مهـرِ آغوشت به دِی
حِـسّ ِ گرما در زمستانم شـوی , اما نشـد
آن همه وعده وعیدت در تَبِ رؤیا گذشت!
کور گشتم شمع چشمانم شوی , اما نشد!؟
کوثر قره باغی
آی باران! باران جان!
نه نمازمان را پاسخ دادی و,
نه دعایمان مستجاب شد.
بیا
که لبِ تشنهی زمین,
زخم برداشته است!
لیلا طیبی
ایستاده
روبروی آینه ی خیال
با من همسفر شو
در
جاده ای
از خط خنده ی لبانت
تا
انتهای
چشمان
مستت
سید مجید فیاضی بروجنی
وقتى از ته دل بخندی؛
وقتی هر چیزی را به خودت نگیری؛
وقتی سپاسگزار آنچه که هست باشی؛
وقتی برای شاد بودن نیاز به بهانه نداشته باشی؛
آن زمان است که واقعا زندگی میکنی.