یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دستم خاکیست

دستم خاکیست
وقتی ذره ذره آب میشوی
مرا ببخش
دستم خالیست
مدادم می شوی ؟

تا که بنویسم
از نگاهت
از لبخندت
وقتی بسته شد
رویت
پنجره لبریز از
بهشتت
بگو اینها همه
بازیست
مثل دیشب آتش
بازیست
وقتی نان گرمیست
دست تو خالیست
مثل نهایت شب
قطره قطره می چکد
بر صورتت باز هم
تاریکیست...!!!


محبوبه برونی

تو بیا در هنگامه شب

تو بیا
در هنگامه شب
آنزمان که شاخه های بید رقص میکنند در مهتاب
در آن هنگامه هیجان
میشوید برکه اشک از رخ مهتاب
دل در انتظارها
چشم در جستجوها
هوا تاریک
دل در گفتگوها
تو بیا..
شمع دیده آب میشود
تن خواب آلودمن زتب
سرب مذاب میشود
توبیا..
از جاده نور ماه
بپرس از شبتاب
از جالیزهای آه
چگونه بی تو دل من اسیر شب سیاه میشود
نازک خیالیم را ببخش
فقط تو بیا ..دلخواهم
تورا فقط ...
تورا فقط میخواهم!


مسعود صادقی

دوستت دارم های من

دوستت دارم های من
برای تو
حدی نخواهد داشت...
اگر باز هم نگویی که نگویم !
من از تکرارِ این
به آنِ تو می رسم
و از تکرار تو
به خود !

رحمن لونی

رفتی که هوای عشق را سرد کنی

رفتی که هوای عشق را سرد کنی
از زندگی‌ات قلب مرا طرد کنی

ای وای که با نبودنت می‌خواهی
دنیای مرا همیشه پر درد کنی

مهدی ملکی الف

گاه می اندیشم ،

گاه می اندیشم ،

چنان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم ،

همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم و باران ...


"احمد شاملو"

شب که می شود

شب که می شود
دوباره دلم
هوای قدم زدن
زیرنور مهتاب
باتو را دارد
ای کاش از خیالم عبور کنی
تاشب را
به یادت بخیر کنم


معصومه رمضان زاده کرمانی