یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

آن سوی پنجره خداست

آن سوی پنجره خداست
شاهد این پنجره ها فقط خداست
پنجره رو به آسمان
برای دیدن خداست
پنجره خانه ما رو به بهشت
برای دیدن بهشت همین پنجره کافیست
هر روز نوری از بهشت روشن کرده اتاق را
گویی فرشتگان تعبیر میکنند
لالایی و خواب شبانه ام
فرشتگان لالایی شبانه اند و اذنِ اذان سحر
پنجره ای رو به بهشت
پنجره رو به آسمان
خدایا برای دیدن آرزوهایم همین پنجره کافیست
پنجره ای که رو به فرداست
آرزویم گشودن این پنجره هاست
چون نسیم صبحگاهی
سازش آواز قناری
بلبلی غریبان و غزل خوان در باغ آرزوها
سرود عاشقان را برای آشنایان
فرشتگان غزل خوان با ساز دلنوازان
پنجره را گشودم
پنجره روی باران
شبنم و آن گل سرخ در انتظار باران
چون پنجره گشودم باران میهمان من است
بلبل و رقص نسیم آرامش جان من است


مهندس امین تقوی

به هر جا می‌ رسم

به هر جا می‌ رسم

پشت به پنجره‌ات تمام می شود

این راه.


سلبی‌ناز رستمی

چه بلند است دیوار بین ما

چه بلند است
دیوار بین ما
کاش
پنجره ای داشت


منوچهر پورزرین

عشقت را از یاد برده ام

عشقت را از یاد برده ام
اما چه کنم که هنوز
پشت هر پنجره
تو را می بینیم


پابلو نرودا

دست سردم از چه می‌لرزی

دست سردم
از چه می‌لرزی
پنجره را ببند
مداد را بردار
دوباره شعرهای عاشقانه بنویس
نه
این زمستان
از پنجره نیامده‌ است


شهاب مقربین

پنهان کرده شوقی را

پنهان کرده
شوقی را
جنونی را
به بند کشیده‌ام
مدفون کرده عشقی را
بی‌تابی‌ام را
تاب آورده‌ام
آنگاه
پنجره را گشوده

و به آفتاب پناه برده‌ام...

قلبت را آرام کن...

قلبت را آرام کن...
یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت…
نگاه کن به اطرافت…
به خوشبختى هایت…
به کسانی که میدانی دوستت دارند…
به وجود آدم هایی که برایت اهمیت دارند…
و به خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت…
گاهی یک جای دنج انتخاب کن…
گاهی یک جای شلوغ…
آرامش را در هر دو پیدا کن…
هم درکنار شلوغی آدم ها…
هم درکنار پنجره ای چوبی و تنها…
دل مشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن…
باران را بی چتر بشناس…
خوشحالی را فریاد بزن…
و بدان که تو" بهترینى"