یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

عشق ما

عشق ما
بیرون
پشتِ دیوارها زاده شد
در باد
در شب
در زمین
از این روست
که خاک و گُل
گِل و ریشه‌ها
نام تو را می‌دانند

« شاعر : پابلو نرودا »

اگر تمام خاک زمین باشی

اگر تمام خاک زمین باشی
تنها مشتی از تو کاقی است
برای آنکه تا ابد
بپرستمت
از میان صور فلکی
چشمهای تو
تنها نوری است که می شناسم
تنت
به بزرگی ماه و کلامت خورشیدی کامل
و قلبت آتشی است
برهنه پای از تو عبور می کنم
و تنگ می بوسمت
ای سرزمین من!


پابلو نرودا

حتی ثانیه ای ترکم نکن ، دلبندترین

حتی ثانیه ای ترکم نکن ، دلبندترین
چرا که همان دم
آنقدر دور می شوی
که آواره جهان شوم
سرگشته
تا بپرسم که باز خواهی آمد
یا اینکه رهایم می کنی
تا بمیرم

پابلو نرودا

پس به‌سان خانه‏‌یی خالی

پس به‌سان خانه‏‌یی خالی
بر کنار خیابانی خلوت
به انتظارت می‌‏نشینم
تا که روزی از روزها در دیدرس تو واقع شوم
در درون‌ام جلوس کنی و زندگانی کنی
و تا آن هنگام نیک آگاهم
که پنجره‌‏هایم از شدت انتظار پوسته‌پوسته گشته
ترک خواهند خورد


پابلو نرودا

نه دوباره‌ای دارم

نه دوباره‌ای دارم
نه همیشه‌ای
مردی فقیر در اشتیاق دوست داشتن
نمی‌دانم کیستی اما
دوستت دارم

من هرگز ندارم

زان رو که متفاوت بوده‌ام
و به نام  عشق همیشه در تغییر
اعلام خلوص می‌کنم

دوستت دارم

و خوشبختی را به روی لب‌های تو می‌بوسم
اکنون ، بیا هیزم جمع کنیم
و آتش را در کوهستان
به نظاره بنشینیم

پابلو نرودا

آه! ای عزیزترین...

آه!
ای عزیزترین...
وقتی تو هستی...
همه‌چیز هست، همه‌چیز...
از ماسه‌ها تا زمان...
از درخت تا باران...

پابلو نرودا

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
چون زمانی که از دستش بدی
مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
اون دیگر صدایت را نخواهد شنید

پابلو نرودا

اگر عشق تنها اگر عشق

اگر عشق
تنها اگر عشق
طعم خود را دوباره در من منتشر کند
بی بهاری که تو باشی
حتی لحظه ای ادامه نخواهم داد
منی که تا دست هایم را به اندوه فروختم
 
آه عشق من
اکنون مرا با بوسه هایت ترک کن

و با گیسوانت تمامی درها را ببند
برای دستانت
گلی
و برای احساس عاشقانه ات
گندمی خواهم چید

تنها ، فراموشم مکن
اگر شبی گریان از خواب برخاستم
چرا که هنوز در رویای کودکی ام غوطه می خورم
عشق من
در آنجا چیزی جز سایه نیست
جایی که من و تو
در رویایمان
دستادست هم گام برخواهیم داشت
اکنون بیا با هم آرزو کنیم که هرگز
نوری برنتابدمان

پابلو نرودا
مترجم : دکتر شاهکار بینش پژوه