یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نخند جانم، نخند...

نخند جانم، نخند...
آدم دست و پای دلش
میان چال گونه ات میشکند
تو نخند!
میترسم نقاش ها
لبخندت را نقاشی کنند
عکاس ها لبخندت را ثبت کنند
شاعرها از لبخندت غزل بگویند نویسنده ها کتابت کنند
بعد منِ دست و پا شکسته
چطور با یک شهر رقیب رو به رو شوم؟
رحم کن یواشکی بخند،
فقط برای من...

ستایش_قاسمی

مهر را کاشتم تا مهرگان شروع شود

مهر را کاشتم تا مهرگان شروع شود
آنقدر انتظار کشیدم که مهر را به دستان تو بسپارم
خیلی دلم گریه داشت
تا بگویم که گفتی دو روز بیشتر طول نمی کشد
آبان رسید جشن آبانگاه رسید گفتند برای آناهیتاست
کاش تاریخ تو را بگوید گذر زمان ارزش شمردن داشت
تو رسیدی از تو جاده
تا دلم عاشق بمونه
خوش آمدی آبان ماهی پر مهر من

فریبا صادقی

گفتم: از درد دل خویش

گفتم: از درد دل خویش
به جانم چه کنم


گفت:تا جان شودت درد
دل اظهار مکن..



 #محتشم_کاشانی

چشمانم غرق باران است

چشمانم غرق باران است
دلم غرق آشوب
سرم غرق هیاهو
فکرم غرق تو
رخ نما بر من
که من غرق وجود تو
نگاهم سراسر لبریز
جانم آکنده و عاشق
تو چه کردی با من
که منم اینچنین
مجنون و عاشق

ابوفاضل اکبری

خدا نشسته که یک روز کشفتان بکند

خدا نشسته که یک روز کشفتان بکند
بدین وسیله دلش را مگر جوان بکند
هرآنکه منکر اعجاز چشم های تو است
بگو بیاید و یکبار امتحان بکند
غزل شده ست »نمک گیر« تا که بغض مرا
به خنده های »ملیح« تو میهمان بکند
زبان به لکنت افتاده، لکنتی ابدی
که شرح منظره ی عشق را بیان بکند

مهدی‌ موسوی

سنگین نگاه می‌کرد !

سنگین نگاه می‌کرد !
سنگین حرف میزد !
سنگین راه میرفت !
سنگین پُک میزد !
کسی چه میدانست !؟
او در سینه اش غمی سنگین داشت!


نادرداوری

گوشه ی گندم زار نگاهت

گوشه ی گندم زار نگاهت
مترسکی هستم که
هر زمستان
منتظر پلک های گرم توست


مرتضی سنجری