یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ای وجودت همه آبی و زلال

ای وجودت همه آبی و زلال
و دو چشمت
مهدِ آرامشِ دل های پریشان شده از ترسِ گناه
تو سراسر پاکی
ای دلیلِ زندگی
شورِ عشق و مکتبم
چه پر التهاب بارها از پی تو آمدم
رازِ دل، فقط با تو گفتنی است
شعرِ من برای تو سرودنی است
و چون همیشه
عشق من و این نیاز، بی پایان
مهرِ تو و لطف و کَرَمَت نیز، چه بی پایان
دریاب مرا
بی تو، خودی نشناسم

زینب زرمسلک

در راه عشق تشنه لب به دنبال جرعه ای

زین کهنه زخم عشق جانا خلاصی نیست
تو رفته ای وخیال بیمارمارامجالی نیست

در راه عشق تشنه لب به دنبال جرعه ای
گر سر برود هم ،دل دست بردار نیست


شعله ور در آتش ،دلِ سرگشته ی بیمار
درد دارد دمادم خموش و درمانش نیست

بسان شب سیه که نمی رسد به صبح وسلام
وامانده هجر ما را هم امید وصال نیست

نازنین رجبی

تو همانی که انتظارش را کشیدم

تو همانی
که انتظارش را کشیدم
تو همانی
که اشتیاقش را داشتم
با من بیا
تا مرز شب
به دیدن ستاره‌ها
پریدن از
زهره به ماه
با من بیا
تا مرز عشق
بوسیدن آلاله‌ها
سرخوش به زیر قطره‌ها
با من بیا
پاییز رسید
از قلب برگ
رنگ طلایی برکشید
با من بیا
نور شفق
قطب امید
ما رسید


مهرداد درگاهی