یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تو دست روی قلبت می گذاری

تو دست روی قلبت می گذاری

من درد می کشم

نبض دریا منظم نیست

دارد اتفاقی می افتد.

(مژده پاک سرشت)

به سوی هم گام بر می داریم

به سوی هم گام بر می داریم

به یک زبان سخن می گوییم

اما به وسعت رویاهامان

                            تنها می مانیم.

(غلامعلی کریمی)

آن شب که موریانه ها زبانم را خوردند

آن شب

که موریانه ها زبانم را خوردند

من

یک کتاب حرف داشتم

(فرخ مهر کیوان)

روسری گلدارم را اتو که می کشم

روسری گلدارم را

اتو که می کشم

بوی گل می پیچد توی اتاق،

کاش می شد عکست را اتو بکشم!

(هما احمدیان)

پاییز

پاییز
در حال عبور از میان درختان سپیدار
صدها برگ زرد و نارنجی
با خود همراه
داشت
با آوای
در درون نقش برگ ها
گویی, هر کدام سرنوشتی بردوش
داشت.


فاطمه دانشور