یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

کجایی ماهی آرام در آغوش اقیانوس؟

کجایی ماهی آرام در آغوش اقیانوس؟
به من برگرد! این دریای غم لبریز دلتنگی است

اگر چیزی به دست آورده ام از عشق، می بخشم
غزل هایی که خود سرمایه ی ناچیز دلتنگی است

نسیمی شاخه هایم را شکست و با خودم خواندم:
بهار با تو بودن ها چه شد؟ پاییز دلتنگی است

" سجّاد سامانی "

ظلم خلق از یاد رفت اما بدی های تو نه

ظلم خلق از یاد رفت اما بدی های تو نه
رنجش از دشمن کجا، از دوست رنجیدن کجا؟

"جواد منفرد"

دوستت دارم و همین غمگین ترم مى کند

دوستت دارم

و همین غمگین ترم مى کند 

وقتى که نمى توانم چهار فصل جهان را

بر شانه هاى تو آواز بخوانم

وقتى که بادى 

برگ هایت را از من مى گیرد...

درخت بالا بلند من!

باور کن این همه خواستن غمگین است 

براى پرنده اى که از کوچى به کوچ دیگر 

پرواز مى کند...

 

| مریم ملک دار |




 

جای خالی "یکی نبود هایمان" را

جای خالی "یکی نبود هایمان" را
هر شب با اشکِ چشم آب دادیم
از بختِ بد
در قصه های دیگران
سبـز شدند

#مریم_قهرمانلو

تا زمانی که احساس وجود شما از گذشته سرچشمه بگیرد،

تا زمانی که احساس وجود شما از گذشته سرچشمه بگیرد،

نمی توانید به راستی خودتان یا دیگری را ببخشید. بخشایش حقیقی، تنها از طریق دسترسی به قدرت «لحظه حال»

که قدرت خودتان است، می‌تواند انجام پذیرد. بخشایش حقیقی گذشته را بی‌قدرت می‌کند.

آنگاه شما به گونه ای عمیق پی خواهید برد که هیچ کاری نیست که تا کنون انجام داده باشید

یا در مورد شما انجام شده باشد که بتواند هیچگاه کم ترین اثر را بر ماهیت تابناک آن کسی که هستید، بگذارد.

با این آگاهی، تمامی مفهوم بخشایش غیر ضروری می‌شود.


هنگامی که به آنچه هست تسلیم می‌شوید و در نتیجه به طور کامل حضور می‌یابید،‌

گذشته قدرتش را از دست می‌دهد. شما دیگر به گذشته نیازی ندارید. حضور و «لحظه حال» کلید این کار هستند


کتاب نیروی حال
اکهارت توله