یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به آرامی دوستت خواهم داشت،

به آرامی
دوستت خواهم داشت،
انگار که در رویاهات به یک پیک نیک رفته باشی
درحالیکه مورچه ای در کار نخواهد بود...
و بارانی نخواهد بارید...

" ریچارد براتیگان"

گاهی...تنهایی...آنقدر قیمت دارد

گاهی...تنهایی...آنقدر قیمت دارد
که درب را باز نمیکنم
حتی برای تو...!!!
که سالها منتظر آمدنت بودم...

در مــن زنــــی ست ،

در مــن زنــــی ست ،
خســـته تـر از
دارِ قـــالی اش
درگیــــر ِروزهای
سـراســــر زغــــالی اش

هرصبـح با تمــام ِتــوان پاک می کنـــد
رد ِنشسته در تــه فنجــان ِخـــالی اش

بین جـدال پنجره و مــاه مـــانده است
رویــای گُـــر گرفـته ی نسلِ خیالی اش

مشغول گردگیــری هـر روز ِزندگی ست
در خــانـه مرتب و اسـبـابِ  عالــی اش

دیگر نگــاه ِهیــچ دلـــی پـــر نمـی زند
در آسمــان ِگمشده ی ایـن حوالی اش

بی اتفـــاق تازه ای ازهرچه
بـــود و هـســت
دارد غروب
می کنـــــــد
آغــوشِ خـــالی اش

#زهرا_نعمتی

ما و دلی ..

رانندگان تاکسی و روزنامه‌ها را
و طوطیان شاد شکرخا را
چیزی بجز جویدن اخبار آب و نان
و ارزش سهام و دلار و ازین قبیل
ارضا نمی‌کند؛
ما و دلی
که زمزمه ی عشق دارد و ...
در هر دقیقه، دغدغه‌اش دست‌های توست
ما و دلی ...
که از همه ی تیترهای داغ
غیر از همین دو چیز، تقاضا نمی‌کند.

سیدعلی میرافضلی