یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

در آنجا ، بر فراز قلهء کوه

در آنجا ، بر فراز قلهء کوه
دو پایم خسته از رنج دویدن
به خود گفتم که در این اوج دیگر
صدایم را خدا خواهد شنیدن

بسوی ابرهای تیره پرزد
نگاه روشن امیدوارم
ز دل فریاد کردم کای خداوند


 "من او را دوست دارم ، دوست دارم"



فروغ_فرخزاد

پرنده آه، فقط یک پرنده بود.

پرنده گفت: «چه بویی، چه آفتابی، آه
بهار آمده‌است
و من به جست‌وجوی جفتِ خویش خواهم‌رفتم».

پرنده از لب ایوان پرید،
مثل پیامی پرید و رفت.


پرنده کوچک بود
پرنده فکر نمی‌کرد
پرنده روزنامه نمی‌خواند
پرنده قرض نداشت
پرنده آدم‌ها را نمی‌شناخت!

پرنده روی هوا
و بر فراز چراغ‌های خطر
در ارتفاع بی‌خبری می‌پرید
و لحظه‌های آبی را
دیوانه‌وار تجربه‌ می‌کرد.

پرنده آه، فقط یک پرنده بود.

فروغ_فرخزاد

ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺁﺳﺎﻧﯽ ..

ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺁﺳﺎﻧﯽ ..
ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﭼﻨﺪﺳﺎﻟﯽ ﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﺴﺘﻢ
ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺮﮒ ﺩﺭﺧﺖ
ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﯼ ﻃﺮﺑﻨﺎﮎ ﭼﻤﻦ
ﻋﺎﺷﻖ ﺭﻗﺺ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺩﺭﺑﺎﺩ
ﻋﺎﺷﻖ ﮔﻨﺪﻡ ﺷﺎﺩ !
ﺁﺭﯼ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩ
ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﻭﻟﯽ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﺥ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﻧﮕﺎﺭ !
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻠﻮﺗﯽ ﺑﺎ ﯾﮏ ﯾﺎﺭ !

ﯾﺎﺑﻘﻮﻝ ﺧﻮﺍﺟﻪ،
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺑﻮﺱ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ !
ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﯿﺴﺖ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻮﯾﻨﺪ ..
ﻣﻦ ﻧﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﻧﻪ ﻧﮕﺎﺭﯼ ﻧﻪ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﻡ …
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﻔﻬﻤﻢ !

ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﻧﮓ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺍﻧﺎﺭ ...❤️

فروغ_فرخزاد

انگار آن شعله های بنفش

انگار
آن شعله های بنفش
که در ذهن پاک پنجره ها می سوخت
چیزی بجز تصور معصومی از چراغ نبود


فروغ فرخزاد

هیچ صیادی در جوی حقیری

هیچ صیادی در جوی حقیری
که به گودالـــــــــــــــــــی می ریزد
مرواریـــــدی صیـــــــد نخواهــــــــــــد کرد

فروغ فرخزاد

من نمی خواهم
سایه ام را لحظه ای از خود جدا سازم
من نمی خواهم
او بلغزد دور از من روی معبرها
یا بیفتد خسته و سنگین
زیر پای رهگذرها

فروغ فرخزاد

اگر عشق، عشق باشد.

اگر عشق،
عشق باشد.
زمان، حرفِ احمقانه‌ای است...


#فروغ_فرخزاد

دوستت می‌دارم...

دوستت می‌دارم...
دوستت می‌دارم...
یک لحظه از مقابل چشمم
دور نمی‌شوی،
نفسم از یادت می‌گیرد
و خونم در قلبم
طغیان می‌کند...


فروغ‌فرخزاد