یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تو مهربان باش، بگذار بگویند ساده است...

تو مهربان باش، بگذار بگویند ساده است...
فراموشکار است، زود میبخشد...
سالهاست دیگر کسی در این سرزمین ساده نیست...
اما تو تغییر نکن تو بمان و نشان بده انسانیت هنوز زنده است...

فروغ_فرخزاد

آیا کسی که مهربانیِ یک جسمِ زنده را به تو می‌بخشد،

آیا کسی که مهربانیِ یک جسمِ زنده را
به تو می‌بخشد،
جز درکِ حسِ زنده بودن
از تو چه می‌خواهد؟


فروغ_فرخزاد

خلوتی میخواهم و آغوش تو

خلوتی میخواهم و آغوش تو

خلوتی میخواهم ولبهای جام

فرصتی تا بر تو دور از چشم غیر

ساغری از باده هستی دهم

بستری میخواهم از گلهای سرخ

تا در آن یک شب تو را مستی دهم

آه ای مردی که لبهای مرا

از شرار بوسه ها سوزانده ای

این کتابی بی سرانجامست و تو

صفحه کوتاهی از آن خوانده ای

فروغ فرخزاد

قلب من گویی

قلب من گویی
در آن سوی زمان جاریست …!

فروغ فرخزاد

چرا توقف کنم ، چرا ؟

چرا توقف کنم ، چرا ؟
پرنده ها به جستجوی جانب آبی رفته اند
افق عمودی است
افق عمودی است و حرکت : فواره وار
و در حدود بینش
سیاره های نورانی می چرخند
زمین در ارتفاع به تکرار می رسد

فروغ_فرخزاد

من خواب دیده ام که کسی می آید

من خواب دیده ام که کسی می آید
من خواب یک ستاره ی قرمز دیده ام
و پلک چشمم هی می پرد
و کفشهایم هی جفت میشوند
و کور شوم
اگر دروغ بگویم
من خواب آن ستاره ی قرمز را
وقتی که خواب نبودم دیده ام
کسی می آید
کسی دیگر
کسی بهتر
کسی که مثل هیچ کس نیست
مثل پدر نیست
مثل انسی نیست
مثل یحیی نیست
مثل مادر نیست
و مثل آن کسی ست که باید باشد
و قدش از درختهای خانه ی معمار هم بلندتر است

فروغ فرخزاد

من از عشقمان به کسی نگفته ام

من از عشقمان به کسی نگفته ام
آنها تو را هنگامی که در اشکهای چشمم ،
تن میشسته ای ، دیده اند ...

از من رمیده ای و من ساده دل هنوز

از من رمیده ای و من ساده دل هنوز
بی مهری و جفای تو باور نمی کنم
دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این
دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم