یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تو برای قلبِ پیچکی من

تو برای قلبِ پیچکی من
مثلِ یک پناهِ سنگی شده ای
شاعر شهر فقط میداند
که چه دیوارِ قشنگی شده ای


سحرفهامی

خش خش..باد خزان.. بوی بهار اش..کجاست..

خش خش..باد خزان.. بوی بهار اش..کجاست..

وز آتش عشق عیان.. نغمه سرا یش..کجاست..

برگ ببخشد چو جان.. کز سبزی یه بینا کجاست..

میگذرد.. این خزان.. آری بهار اش ..کجاست..

نام تو شیرین تراین.. روی تو.. آخر کجاست..

یاد تو در جان من.. عشق تو در من چه ساخت..


محمود خجسته

به فلک بود نگاهم

به فلک بود نگاهم
آنگاه که
تو آمدی به خیالم
شب رویا شد و
ساعت بی‌خوابی
وقتی که سپیده سحر بود و
ناآزموده راهی به سرم
دست بر هم زدم و
دل را به دریا
پاک کردم اشک را
از گوشه چشم ترم
اینگونه شد
شب‌های خیس و بارانی
دست در دست تو
همه دنیا و باورم


مهرداد درگاهی

گمونم دیگه حرفی نیست جدایی بینمون افتاد

گمونم دیگه حرفی نیست جدایی بینمون افتاد
کسی ک عاشقش بودم دیگه از چشم من افتاد
دیگه از چشم من افتاد
کجای کار من بد بود ک رفتی و خطا کردی
دیگه برگشتنت دیره نگو ک اشتبا کردی
نگو ک اشتبا کردی
برام سخته ک تنهایی همه این راه و برگردم
سفر با تو تا اینجا بود چقد من اشتبا
کردم
اگه تقدیر دستم بود پر پرواز و میشکستم
برای دیدننت باید درارو روت می‌بستم درارو روت میبستم

مژگان مهرنگ

تفریق شدیم

تفریق شدیم
از جمع صمیمی
از مجمع کرسی
با رفتن تو

از دهان افتاد
شیرینی قصه ی ما
ماسید لبخند گوشه ی لب ما
تازه شد
دیدار دوباره ی گونه واشک

چله نشین هر شاخه شدند
انارها
وما برگشتیم به خویش
به لاک تنهایی .


محمدنیکوعقیده رودمعجنی

سخت و سردم چون خزانی که به یلدا برسد

سخت و سردم چون خزانی که به یلدا برسد
حاصل پاشش برگش که به سرما برسد
سخت و سردم چون خزانی که کنارش گل نیست
حاصل رقص و غزل خوانی آن گلبن نیست
سخت و سردم چون خزانی که سراسر سردیست
حاصل باد غروب و شب یلدایی چیست ؟
سختی و سردی این یک شبه از سال به کام
هیچ کس را خبر از سختی ایامم نیست


رضا محمدی

برخیـز که تا بـر ناتـوان یاری نمایی

برخیـز که تا بـر ناتـوان یاری نمایی
افتــاده او از پـا بیــا کــاری نمـایی
حرفـی مـزن بـر دل بسانِ تیـر گردد
راضی مشو خونی از آن جاری نمایی


سلیمان ابوالقاسمی