یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دل پیش تـو دیده بــه جای دگرستم

دل پیش تـو دیده بــه جای دگرستم
تا خصم نداند که تو را می‌نگرستم
روزی به درآیم من از این پرده ناموس
هرجـا کـــه بتی چـون تــو ببینم بپرستم

"سعدی"

مرا عاشق می کند این همه باران

مرا عاشق می کند این همه باران
که در واژه های
خیسِ چشمان توست
شعری بخوان برایم
از عطر گُل های میخکِ گُلدان های
پشت پلک هایت؛
هم زمان با آواز تو
پائیز از راه خواهد رسید
می گویی: من این فصل را
در آغوش گُل های سُرخ پیراهنت
بارها در خواب دیده ام
و این زیباترین مرگ است
شبیه به دنیا آمدن غزلی ناتمام
که از دهان قلم جاری ست
در میان بوسه ی انگشتانت!


مرتضی سنجری

تکـه یخی که عـاشـق ابــر عـذاب می‌شود

تکـه یخی که عـاشـق ابــر عـذاب می‌شود
سر قـــرار عــاشـقی همیـشـه آب می‌شود
به چشم فرش زیـر پـا، سقف کـه مبتلا شود
روز وصـالشان کسی خانه خـراب می‌شود


کاظم بهمنی

روزگار تو را نمی شناسند

روزگار تو را نمی شناسند
ما تاوان کشف تو را می دهیم!

غلامحسین افراس

جور عشق تو

جور عشق تو
کم
از
جفای
جبارنیست
هردو
نازک شکنند
گوهر
و
سنگ خارا.


پرشنگ بابایی

میم فقط یک حرف نبود !

میم
فقط یک حرف نبود !
سنگینی یک دنیا
حرف بود,
بر گردنم.


چی ماه بخشنده