ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
قصّه ی دلتنگی شب های سرد من
تیتر اول روزنامه های صبح فردا شده بود
از همان روز که تو رفتی و
خبر نبودنت در شهر قلبم پیچید؛
آه..،
نمی دانم چرا چشمانت
واژه های مرا بایکوت کردند؟
که در هوایِ ساکتِ زمستان سرد
دیگر برف هم بند آمده بود
و سکوت لب های خشکیده اَم را
قطره های اشک نگاهم
همچون شعر می فهمید!
مرتضی سنجری
بی خواب کوچه گردی و بدخوابی ام نباش
دلشوره های هرشبم از روی عادتند
هی کوچه...کوچه...کوچه...به پایان نمی رسم
شب های سرد و ابری من بی نهایتند...!
| اصغر معاذی |
عـکـسـها را میتوانم پـــاره کنم
شــعـرها را میتوانم دور بریـزم
چه کنم
با خـیابانهایی که در آن قـــدم زدهایـم؟
حمیدرضا_شکارسری
پائولو: حضرت ماه ...
ماریا: بله
پائولو: من چه روزی عاشقت شدم؟
ماریا: فکر میکنم زمستون سه سال پیش
پائولو: نه بهار بود..
ماریا: نه عزیزم زمستون بود!
پائولو: نه من یادمه بهار بود..
بهار بود، بعدش بهار بود،
بعد بهار، بعد بازم بهار بود،
هی بهار بود...
و تو
هر جا و هر کجای جهان که باشی
باز به رویاهای من بازخواهی گشت
تو مرا ربوده٬ مرا کشته
مرا به خاکستر خواب ها نشانده ای
هم از این روست که هر شب
تا سپیده دم بیدارم
عشق همین است در سرزمین من
من کشنده ی خواب های خویش را
دوست می دارم...
سید_علی_صالحی