یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ،

ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ،
ﻭ ﺻﺒﺢ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺷﺪ ،
ﻏﻢ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﮏ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﻧﺪ!
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﺷﮑﯽ ﻫﺴﺖ …
ﯾﺎ ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ِ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﺩﻟﯽ ﺑﯽ ﺩﺭﺩ ﺍﺳﺖ ؛
ﯾﺎ ﺍﺯ ﭘﺲ ِ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭ …
ﯾﺎ ﮔﺮﯾﻪٔ ﮐﻮﺩﮐﯽﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯽ ﺣﻮﺍﺳﺶ ،
ﺑﺎﺩﺑﺎﺩﮐﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ !
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﯾﮏ ﺻﺒﺢ
ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ :
ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ِ ﭘﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ …
ﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ،
ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﻫﺎﯾﯽ ﺁﮐﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ...
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ …
ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺮﻭﻡ !!


سیدعلى_صالحى

سال‌ هاست که من ،

سال‌ هاست که من ،
نوشتنِ بی‌ اشتباهِ باران را ،
به تشنه‌ ترین بوته‌های بازمانده یاد داده‌ ام  ..
همین گل و خار خسته‌ ی امروز ،
فردا برای خودشان سوسن و نسترن می‌ شوند ..



سید علی صالحی

با چشم‌هایت حرف دارم

با چشم‌هایت حرف دارم‌
می‌خواهم ناگفته‌های بسیاری را برایت بگویم
از بهار
از بغض‌های نبودنت
از نامه‌های چشمانم… که همیشه بی‌جواب ماند

باور نمی‌کنی؟
تمام این روز‌ها
با لبخندت آفتابی بود
اما دلتنگی آغوشت رهایم نمی‌کند
به راستی
عشق بزرگ‌ترین آرامش جهان است


سیدعلی صالحی

همگان به جست‌ و جوی خانه می‌گردند

همگان به جست‌ و جوی خانه می‌گردند
من کوچه‌ خلوتی را می‌خواهم
بی‌ انتها برای رفتن
بی‌ واژه برای سرودن
و آسمانی برای پرواز کردن
عاشقانه اوج گرفتن
رها شدن

سیدعلی صالحی

امّا خاطرت باشد!

امّا خاطرت باشد!
همیشه،
این تویی که می‌رَوی،
همیشه،
این منم که،
می‌مانم...!


((سید علی صالحی))

و تو

و تو
هر جا و هر کجای جهان که باشی
باز به رویاهای من بازخواهی گشت
تو مرا ربوده٬ مرا کشته
مرا به خاکستر خواب ها نشانده ای
هم از این روست که هر شب
تا سپیده دم بیدارم
عشق همین است در سرزمین من
من کشنده ی خواب های خویش را
دوست می دارم!

سید علی صالحی

برای من

برای من

همین حس آرام بی سبب کافی ست

تا باور کنم

دنیا پر است از چیزهاى خوب

چیزهاى دلپذیر


سیدعلى صالحى

چه می شود اگر زندگی زندگی باشد

چه می شود اگر زندگی
زندگی باشد
ما آسان باشیم
آسمان ، وسیع
آوازها ،‌عجیب
اصلا نگران نگفتن نباشیم

سیدعلی_صالحی