یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

کلمات بعضى دیر به زبان مى آیند ؛

کلمات
بعضى
دیر به زبان مى آیند ؛
من یاد گرفته ام
چنین مواقعى
با چشم هایم سخن بگویم ..
زندگى
گاهى
چیزى غیر از خودِ زندگى ست ..


سید علی صالحی

همه چیز درست خواهد شد
بالاخره انعکاسِ چاقو را فراموش خواهیم کرد
بالاخره مرغِ سحر نیز با ما به میکده خواهد خواند
بالاخره ما هم روزی
به دلخواهِ خود زندگی خواهیم کرد.

سیدعلی_صالحی

پس از نیمه شب

پس از نیمه شب
اگر خواب به چشم نیاید
خاطرات گذشته
دیوانگی را تا اعماق جان نفوذ می‌دهند..


علی سید صالحی

با چشم هایت حرف دارم

با چشم هایت حرف دارم
میخواهم ناگفته‌های بسیاری را برایت بگویم
از بهار،
از بغض های نبودنت،
از نامه‌های چشمانم
که همیشه بی جواب ماند
باور نمی‌کنی!؟
تمام این روزها
با لبخندت آفتابی بود اما
دلتنگی آغوشت
رهایم نمی‌کند،
به راستی...
عشق بزرگترین آرامش جهان است.

سیدعلی_صالحی

مبادا امشب دیر کنی

مبادا امشب دیر کنی
تمام جانِ من
به همین دیدارهای شبانه است

رویاهایی
که هر شب می بینم
تا زنده بمانم ...


سیدعلی_صالحی

جایَت خالی

جایَت خالی
چقدر هوا
برای داشتنت
خوب است


سیدعلی صالحی

چشم و دل، دانی چه خواهند این حوالی؟!

چشم و دل، دانی چه خواهند این حوالی؟!
بودنت را، دیدنت را،
قانع‌ام !، حتی کمی...

علی_سید_صالحی

اصلا بگذار این ترانه

اصلا بگذار این ترانه
همین حوالیِ بوسه تمام شود!
من خسته‌ام
می‌خواهم به عطرِ تشنه‌ء گیسو و گریه نزدیکتر شوم
کاری اگر نداری برو!
ورنه نزدیکتر بیا
می‌خواهم ببوسمت

سیدعلی صالحی