ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
خشمِ کوچه
در مُشتِ توست
در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل میخورد
من تو را دوست میدارم،
و شب از ظلمتِ خود
وحشت میکند...
احمد شاملو
عشق تو کودکی موطلایی است
که در سر راهاش هر شکستنی را میشکند...
وقت بارش باران... به دیدارم میآید
احساساتام را به بازی میگیرد و من صبوری میکنم...
عشق تو کودکی بازیگوش است
که وقت خوابیدن مردم او بیدار است محبوب من!
کودکی... که تاب اشکهایش را ندارم...
صدای پای کسی باغ را تکان می داد
شروع حادثه ای شوم را نشان می داد
حریم امن چمن زیر چکمه له می شد
چنان فجیع ،که بیننده را تکان می داد
هجوم سرخ تبر بود و حجم سبز چمن
جوانه روی زمین اوفتاده جان می داد
بنفشه در پس سنگی به خویش میلرزید
از آن شکنجه که آلاله را خزان می داد
نشسته بود کلاغی سر منارۀ سرو
به نقطه ای که صبا پیش از آن اذان می داد
زبان معترض غنچه کار ساز نبود
چرا که داس مگر لحظه ای امان می داد
چنان در آتش غم می گداخت گندم زار
که خاک سوخته اش نیز بوی نان می داد
به جای این همه غمباد های تلخ ای کاش
خدای صبر جمیلی به باغبان می داد
استاد #محمد_سلمانی
ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺸﻮﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺟﺪﺍ ، ﺑﺪﺗﺮ ﺷﺪ
ﻧﺮﻭﺩ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺗﻮ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻭﻓﺎ ، ﺑﺪﺗﺮ ﺷﺪ
ﻣﺜﻼ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﻮﻗﺮ ﺑﺎﺷﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ "ﺗﻮ " ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ " ﺷﻤﺎ " ﺑﺪﺗﺮ ﺷﺪ
ﺍﯾﻦ ﻣﺘﺎﻧﺖ ﺑﺮ ﺩﻝ ﺳﻨﮓ ﺗﻮ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻧﮑﺮﺩ
ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻫﻤﻪ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﺎ ﺑﺪﺗﺮ ﺷﺪ
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺍﺑﺮﯼ ﺑﻮﺩ
ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﻭﺿﻊ ﻫﻮﺍ ﺑﺪﺗﺮ ﺷﺪ
ﭼﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﻭ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻧﯿﺴﺖ ، ﮐﻪ ﺣﺎﻝ ﺑﺪ ﻣﻦ
ﺑﯽ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺍﺭﻭ ﻭ ﺩﻭﺍ ﺑﺪﺗﺮ ﺷﺪ
ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺵ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺟﻮﻫﺮﯼ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺭﯾﺨﺖ
ﺁﻣﺪﻡ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﻢ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺭﺍ ، ﺑﺪﺗﺮ ﺷﺪ
بی آن که تو را ببینم
در تو رها میشوم
و در کف دریا چشم میگشایم ـ
رودم
و به غرقه شدن در تو معتادم
شمس_لنگرودی