ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
بیش از اینها، آه... آری...
بیش از اینها میتوان خاموش ماند...
میتوان ساعات طولانی
با نگاهی چون نگاه مردگان،
ثابت...
خیره شد در دود یک سیگار
خیره شد در شکل یک فنجان
در گلی بیرنگ، بر قالی
در خطی موهوم، بر دیوار
میتوان فریاد زد!
با صدایی سخت کاذب، سخت بیگانه
«دوست میدارم»
میتوان با هر فشار هرزه دستی
بیسبب فریاد کرد و گفت:
«آه، من بسیار خوشبختم»
فروغ فرخزاد
گفته بودی که:
" دوایی بکنم درد تو را "
ما در آن درد
به امیدِ دوای تو هنوز...
اوحدی
تنها پرندهای که جرات میکند عقاب را نوک بزند، دورنگوی سیاه است.
به پشت عقاب مینشیند و گردنش را گاز میگیرد.
با این حال، عقاب هیچ واکنشی نشان نمی دهد و با دورنگو نمیجنگد.
او وقت و انرژی خود را تلف نمیکند. فقط بالهای خود را باز میکند و شروع به پرواز بالاتر در آسمان می کند.
هرچه پرواز بالاتر باشد نفس کشیدن برای دورنگو سختتر است
و سرانجام به دلیل کمبود اکسیژن دورنگو سقوط می کند...
نیازی نیست که به همه نبردها واکنش نشان دهید
لازم نیست که به همه استدلالها یا منتقدان پاسخ داده شود.
فقط کافیه ارتفاع بگیریم تا مسائل برامون کوچیک بشن...
وقتهایی در زندگی وجود دارد که نمیتوانی دردهایت را به کسی بگویی
چشمانت را ببند، شجریان را گوش کُن و زمزمه کُن :
" چاره کن، دردِ کسی کز همه ناچارتر است ... "
دلی که میشود از غصه تنگ میترکد،
چه جای دل
که در این خانه سنگ میترکد!
فریدون مشیری