ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
دیدم که بر سراسر من موج میزند
چون هرم سرخگونه آتش
چون انعکاس آب
چون ابری از تشنج بارانها
چون آسمانی از نفس فصلهای گرم
تا بینهایت
تا آنسوی حیات
گسترده بود او ...
فروغ_فرخزاد
لازم هم نیست شعر بگویی
فقط باش ..
لبخند بزن ..
حرف بزن ..
این یعنی :"شعر"
یا نه
راه برو من نگاهت کنم .
ز چاه غصّه رهایی نباشدت هرچند
به حُسن یوسف و تدبیر تهمتن باشی
هوشنگ ابتهاج
شب است
و چهرهاَم بیشتر به جنگ رفته است
تا به مادرم.
شب است
و آنکه تاریکی را با هزار میخ
به آسمان کوبیده
انتقامِ چه چیز را از ما میگیرد؟
گروس عبدالملکیان
کاش کسی بگوید
این بهار
رستاخیز طبیعت است
یا من ؟!
که هر صبح
هزاران زن در من
به دوست داشتن ات
سر بر می دارند ...
شهره_عابد
«سبزی» چهارخانه ی پیراهنت،
«ساعت» های کنار هم بودنمان،
«سیر» نگاه کردنت،
«سیب» لبخندت،
«سکه»های متبرک شده با لمسِ دستانت،
«سمنویی» به شیرینی لحظههایمان
و سینِ هفتم هم بماند
برای «سایهات» روی زندگیم...
نیکوترین سال ممکن است،
سالی که بهارش تو باشی...
فاطمه_جوادی