یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

من دوستت دارم

من دوستت دارم
هزار هزار
پس بگریز از من
از آتشم !!
از دودم !!
ڪـہ در دنیا ندارم چیزے
جز چشم هاے تو و
غم هاے خویش ...

" نزار قبانے "

نمان!

نمان!

آنگاه که رفتن بایسته است

و نرو!

آن هنگام که ماندن

زندگی رسیدن به ادراکی‌ست


تا بدانی چه زمانی

بی ذره‌ای تردید

کدام را برگزینی.

تایلر نایت گرگسون

: من اگر بخواهم با پروانه آشنا بشم

: من اگر بخواهم با پروانه آشنا بشم
ناچار باید وجود دو سه کرم درخت را تحمل کنم.

صفای تو اما ، گلی پایدار است

صفای تو اما ، گلی پایدار است
بهشتے همیشـہ بهار است
گلِ مهر تو ، در دل و جان
گلِ بـی خزان
گلِ تا ڪـہ من زندہ ام «ماندگار» است ...

" فریدون مشیری "

نه تگرگ آشفته‌ام می‌کند،

و نه محاصره‌ی برف پریشانم

مقاومت می‌کنم

گاه با شعر

و گاه با عشق

دیگر هیچ چیزی جز آنکه

دوستت داشته باشم

و شعر عاشقانه‌ای برایت بنویسم...

آغازِ دل انگیز ترین حسّ منی تو

آغازِ دل انگیز ترین حسّ منی تو
یک مَحرم نزدیک تر از پیرهنی تو

خون در شریانم شده با عشق تو مأنوس
با رگ به رگم در پیِ قاطی شدنی تو

تو جلوهء شیرینی از ارکان و هجایی
هر لحظهء مضرابیِ مُستَفعَلَنی تو


از اخم تو لکنت به زبان غـزل افتاد
اصلاً تو تَ تَن ،تَن ،تَ تَن ،تَن ،تَ تَنی تو

در لحن نگاهت چقَـدَر وسوسه داری
دلچسب ترین خواهش تنخواهِ زنی تو


سرکردهء چشم تو دل آشوب نبرد است
آمادهء یک معرکهء تن به تنی تو

خورشید! به شوق غزل من فقط امشب..
ای کاش از آغوش سحر سر نزنی تو !