یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

آغازِ دل انگیز ترین حسّ منی تو

آغازِ دل انگیز ترین حسّ منی تو
یک مَحرم نزدیک تر از پیرهنی تو

خون در شریانم شده با عشق تو مأنوس
با رگ به رگم در پیِ قاطی شدنی تو

تو جلوهء شیرینی از ارکان و هجایی
هر لحظهء مضرابیِ مُستَفعَلَنی تو


از اخم تو لکنت به زبان غـزل افتاد
اصلاً تو تَ تَن ،تَن ،تَ تَن ،تَن ،تَ تَنی تو

در لحن نگاهت چقَـدَر وسوسه داری
دلچسب ترین خواهش تنخواهِ زنی تو


سرکردهء چشم تو دل آشوب نبرد است
آمادهء یک معرکهء تن به تنی تو

خورشید! به شوق غزل من فقط امشب..
ای کاش از آغوش سحر سر نزنی تو !