یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

همنوای دل من بود به هنگام قفس ،

همنوای دل من بود به هنگام قفس ،
ناله ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت ....

هوشنگ ابتهاج

یک روز من هم به جای دوست داشتن

یک روز
من هم به جای دوست داشتن

دوست داشته می شوم !
کاش آن وقت هم
پای تو در میان باشد …

مریم قهرمانلو

کوه ، بهانه ایست

کوه ، بهانه ایست
وانمود می کنم
قله ها را قدم میزنم
افسوس ، کس نمی داند
از ازدحام سیاهی و اضطراب
می‌خواهم در آغوشش
کمی بخوابم


مهناز چالاکی

کابوس کودکی ام

کابوس کودکی ام
عروسکی بود؛
که از آئینه ماشین مان
دارَش زده بودند...


حسن_خرمی

گـره بـه کـار من افتاده است از غم غربت

گـره بـه کـار من افتاده است از غم غربت
کجاست چابکیِ دست‌های عقده گشایت؟

اندوه

واقعاً میان این هزاران نفر که این سو و آن سو می‌روند
حتی یک نفر هم پیدا نمی‌شود
که به حرف‌های او گوش بدهد؟
اما جمعیت بی‌آن‌که به او توجهی داشته باشد
و به اندوه درونیش اعتنایی کند در حرکت است.
اندوه وی بس گران است و گویی آن را پایانی نیست.
اگر ممکن بود سینه‌اش را بشکافند
و آن اندوه طاقت‌فرسا را از درون قلبش بیرون کشند،
شاید سراسر جهان را فرا می‌گرفت.
اما با وجود این آشکار نیست و خود را گونه‌ای
در این حفره کوچک پنهان کرده که در روشنایی روز
کسی قادر به یافتن او نخواهد بود.