واقعاً میان این هزاران نفر که این سو و آن سو میروند
حتی یک نفر هم پیدا نمیشود
که به حرفهای او گوش بدهد؟
اما جمعیت بیآنکه به او توجهی داشته باشد
و به اندوه درونیش اعتنایی کند در حرکت است.
اندوه وی بس گران است و گویی آن را پایانی نیست.
اگر ممکن بود سینهاش را بشکافند
و آن اندوه طاقتفرسا را از درون قلبش بیرون کشند،
شاید سراسر جهان را فرا میگرفت.
اما با وجود این آشکار نیست و خود را گونهای
در این حفره کوچک پنهان کرده که در روشنایی روز
کسی قادر به یافتن او نخواهد بود.