یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دستت

دستت
مثل یک شعر سیاسی گرم است..

عشق دنیای مرا سوزاند اما پیشکش

عشق دنیای مرا سوزاند اما پیشکش
داد از این دارم که دینم سوخت، دنیا پیشکش !
ای که می‌گویی طبیب قلب‌های عاشقی
کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش
دشمنانت در پی صلحند اما چشم تو
دوستان را هم فدا کرده‌ست، آنها پیشکش
بس که زیبایی اگر یوسف تو را می‌دید نیز
چنگ بر پیراهنت می‌زد، زلیخا پیشکش
ماهی تنهای تنگم، کاش دست سرنوشت
برکه‌ای کوچک به من می‌داد، دریا پیشکش...

رؤیاهایمان

رؤیاهایمان
معیار شخصیت ماست.

شازده کوچولو :

شازده کوچولو :
آدم بزرگها یه زمانی همه بچه بودن
ولی فقط یه تعدادی از اونها یادشون مونده ...

دفتر شعر نگاهت را برایم باز کن

دفتر شعر نگاهت را برایم باز کن
بار دیگر با غزل‌هایش به دل اعجاز کن

می نوازانی مرا، با آن صدای دلکشت
بار دیگر با نوایی، جان من را ناز کن

تا که هم پرواز رویای صدایت می شوم
پیش دستی کن،بقلبم عشق را ابراز کن

عاشق اینم که گم باشم به قلب عاشقت
تا حضور خاطرات عشق، سمتم تاز کن

دیده بانی جانفدا در لشکر عشق توأم
تا فدایت گشتنم، من را به خود سرباز کن


مست می سازد مرا، حال و هوای عاشقی
زندگی را لحظه لحظه با دلم آغاز کن

کهنه آهنگ وفا را ، باز در گوشم بخوان
عشق را تنها کنار من، بقلبم راز کن

فاطمه محمدحسن

شجاعت خلاقیت

در جامعه‌ی ما لُخت کردنِ بدن راحت‌تر از
عُریان کردن روانی یا روحی است.
عرضه کردن بدنمان آسان‌تر از عرضه کردن تخیّلات،
امیدها، ترس‌ها و الهامات‌مان است که احساس می‌شود
شخصی‌ترند و مطرح کردن آن‌ها به دیگران موجب آسیب‌پذیری بیشتری برایمان می‌شود.

به دلایل عجیب و غریبی ما از برملا کردن چیزهایی که
برایمان خیلی اهمیّت دارند خجالت می‌کشیم.