یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

پاییز درختی بود

پاییز
درختی بود
با چشم های نارنجی
گونه های سرخ
انار
روی نیمکتی
کنار پارک نشسته بود


فاضله هاشمی

اندکی پنجره بر این همه دیوارم باش

اندکی پنجره بر این همه دیوارم باش
نفسی حنجره دربغض صدا دارم باش

رخنه در باورم افتاده به شک مشغولم
پس از این جای خداوند نگهدارم باش

یا کمی خاطره در کوچه تردید بپاش
یا برو کمتر از این در پی آزارم باش


من و تنهایی و پاییز به هم می آییم
آخرین ‌بوسه به ته مانده سیگارم باش

محمدحسین ناطفی

پاییز واژه ایست در چشمان تو

پاییز واژه ایست در چشمان تو
وقتی که بغض میکنی
رنگ سبز وجودم زرد و پرغم میشود
و چنان غمی به وجودم می بارد
که گویی من خود خزان پاییزم
مانند برگی که زردم، نارنجی ام قرمزم
که افتاده زیر پایت و از تمام وجودم
فقط صدای خش خشی باقی است...


ابوفاضل اکبری

تپشِ بی رمقِ ساعتِ شماطه ی پیرِ ملول

تپشِ بی رمقِ ساعتِ شماطه ی پیرِ ملول

خبرم می دهد از پائیز

از غروب با شتاب روزهای زرد و سرد

نگرانم

تپشِ بی رمقِِ قلبِ ملول و دل تنگم می گوید

پائیز در راه است .

عبدالحسن یوسفی