یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ای حرف آشنای میان کلامم

ای حرف آشنای میان کلامم
تشدید کلماتم روی اسم تو تکرار می‌شود
قلمم به اسم تو که می‌رسد ساکن می ماند
نام تو را که بر زبان جاری میکنم
حرفهایم سرشار از احساس می‌شوند
هر واژه که بر دفترم می‌نشیند
با نام تو جان می‌گیرد و بر می‌خیزد
هنوز چشمم خواب باران می‌بیند.
پلکهایم را کنار نزن
بگذار نگاهم چون پرنده ای در قفس بماند...

مهدیه کیانی

خورشید طلوع کرد

خورشید طلوع کرد
نگاهت را می خواهم
تا امید به زندگی
برای چشمان منتظرم باشی
با طلوع لبخندت

افسانه_جویباری

اناری کرده ام دانه

اناری کرده ام دانه
شبیه تسبیح دستت
تو با ذکری چون " یا هو "
من با ذکر خدایا " او "

مرضیه_خالدی

عاشقانه ام

عاشقانه ام
کلبه ای ابری ست
در احاطهٔ باغ های رؤیا
و من در بستر اندیشهٔ عشق
لبالب از بوسهُ آغوش
زنی را نظاره می کنم
در حریری از خیال
با فنجانی پر از ماه در یک دست
و دست دیگرش
که خوشه چین ماهُ شبنم ست
در قاب لب هایش
یک مزرعه مریم می خندد
و از ردّ پایش
باغی از پروانه می روید

و شاخه های شعر من

تو را جوانه می زند  


پرویز صادقی

تنهایی, سکوت دلِ بی قرارِ شب هایِ بیداری

تنهایی, سکوت دلِ بی قرارِ شب هایِ بیداری
میزند مادام بر طبل صدای بی قراری
تنهایی, قدم قدم به سوی قصه های تکراری
با آیه های نهفته در خاک اجباری
تنهایی, صدای غربت و غروب گریه های بارانی
مینوازد بر لب پنجره , اشک های پایانی
تنهایی , مرحم راز , مسیر پرواز پرستوهای زخمی
در دیار سرد سرما , آشیانه ای پنهانی
تنهایی , صفحه های شکسته ی کتاب خالی
میرسد روزی به پایان , در جهانی بی پنایی


یاسین ابوالفتحی

بگذار ...! بگذار تا دوباره شروع کنم !

بگذار ...!
بگذار تا دوباره شروع کنم !
بگذار تا دوباره باز کنم
پنجره ای رو به سوی عشق را...
بگذار تا دوباره ببویم
گل های شمعدانی پیراهنت را
بگذار تا دوباره بشنوم
موسیقی احساس درونت را

منتظرم!
منتظر باز شدن پنجره ای
با دستی از نوازش
در آن سوی کوچه ی عشق!
.
.
.
بی شک هنوز هم در کوچه ی عشاق بوی ردپای عشق می آید...

نیکا منصوری