یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

معجزه یعنی

معجزه یعنی
شعرهای من
از چشم های تو
می بارند
و چشم های تو
از شعرهای من
شاید
روزی بر مزار شعر من گریستی
و بر جنازه ی معجزه ها...

ندا شجیعی

من عاشق مردی شدم , مردی که انگار

افکار من با کل دنیا فرق دارد
در قلب من هم , زشت و زیبا فرق دارد
عاشق شدن را جور دیگر آفریدند
عشق منم با عشق دنیا فرق دارد
من عاشق مردی شدم مردی که گویا
در چشم هایش زشت و زیبا فرق دارد
من دوستش دارم ولی او قصد کش
تن
دارد برایم آری , اینها فرق دارد
گویم به او که عشق را از دل سرشتند
گوید نمی بینی که اینها فرق دارد
گویم تمامش کن , بیا و مهربان باش
گوید برایش رسم دنیا فرق دارد
ترسم از آن روزی که یارم دیر فهمد
دار مکافات است دنیا , فرق دارد
هر ظلم و نیکی در جهان آیینه وار است
از ماست که بر ماست , کار دنیا فرق دارد
نیکی بکار ای نازنین , تا عشق ببینی
در چشم یارم این معما , فرق دارد
ای عشق , ای مرموزترین لطف خدایی
از چه دلم با کُلّ دلها فرق دارد ؟
من عاشق مردی شدم , مردی که انگار
در چشم هایش , زشت و زیبا فرق دارد

محبوبه حسنی سنگانی

یک کوچه ی مهتابی و از تو خبری نیست

یک کوچه ی مهتابی و از تو خبری نیست
در گوشه ی آن کوچه بجز, رهگذری نیست

چندی است ندارم خبری از تو و دیگر
از عشق از آن رایحه ی خوش, خبری نیست

تو رفتی و این خانه ی دل غمکده ای شد
جز تو  ز کسی  در دل تنگم , اثری نیست

کردم نظری بر همه ابیات و غزلها
جز موی تو و طعم لبت, شعر تری نیست

چشمان مرا هر غزلی  وصف تو گفتم
خون کرده و انگار که یک, دادگری نیست

از سوز غزل سوخته این شاعر عاشق
گر جان برود از تنش , این هم هنری نیست

شهرام_آذین

میگویند هر جا بروی

میگویند هر جا بروی
آسمان آبی ست
اما نه ...
آبی آسمان تو، جنس دیگریست....

#سمیه وکیلی

در ذات خود بنگر که کیستی

در ذات خود بنگر که کیستی
آن کس که میبینی نگو که نیستی
خوب و بد همه در آینه ی دل پیداست
اندکی بنگر
که اکنون نیستی

شادی خانی

عمری ست غم هایمان

عمری ست غم هایمان
از پنجره های خوشبختی طلوع کرده
که این چنین می گذرد روزگارِ دردناک
شعرهایی که قافیه هایشان ردیف را باخته اند
بر سر جدال با سرنوشت,
شاید روزی باورمان نمی شد
بخت سیاه سایه افکند
بر فصل های زمستانی که
آدم برفی ها آرزو به دل مانده اند
تا به وقت آب شدن
خورشید با لبخندهای مرموز
یخبندان کوچه ها را
قتل عام می کرد!


مرتضی سنجری