یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

شبی دیوانه ای را مست کردی

شبی دیوانه ای را مست کردی
صبحی دگر بر کویش گریستی
روزی دگر باز آیی
اما دگر تو نیستی
ای یار بی وفای من
باز گو بمن که کیستی
مهر خزانه ام کو؟
آن یار جاودانه ام کو؟
از ما گذشت ولی تو
از این جفا که جستی
یاری دگر می آید
به اون نگو که هستی


شادی خانی

شاید وقتی دیگر خواهیم دانست

شاید وقتی دیگر
خواهیم دانست
که جاودانگی
در احساس گل پنهان است
شاید وقتی دیگر
عاشق شدیم
و در میان شوق
گریستیم
شاید وقتی دیگر
بفهمیم
وسعت پنهان شده ی غم را
در میان آغوش مرده
شاید وقتی دیگر
صدای لالایی برگ را
در نوای باران شنیدیم
شاید وقتی دیگر
با چای و حبه ای
ساعت ها مست شدیم و خندیدیم
شاید وقتی دیگر .

شادی خانی

چو شدی عاشق از چشم معشوق دور شو

چو شدی عاشق از چشم معشوق دور شو
در پی نیزار علف پنهان شو
عشق را
فاصله معنا می دهد
و تپش زندگی
در دست کودکی مدهوش است
گل پژمرده دوستی نیابد جز خاک
وای از فراموشی خاک
تو به اندازه ی دشت ها هوشیار
مردمان شهر
به تنهایی گل می خندند
و شب از نگاه تو
پرده بر می دارد
تو می شنوی
صدای نفس معشوق را
که در پره های خشکیده ی یک برگ
شعور شب را می نوشد
و تو می گویی:
چه شب غمگینی


شادی خانی

خوشا آن سوزچشم را

خوشا آن سوزچشم را
که از گرد خاک رفتن دوست باشد
خوشا آن عطش را
که در انتظار چشمی خیس باشد
ساقی بخوان سرود وداع را
کهتری را دلی سخت گرفتار باشد
قصه خوان این پیر برنا را
که شادی خفته در خاک ثریا باشد....


شادی خانی

هرچه در خود میگردم

هرچه در خود میگردم
جز نام تو نیست
یاد باد آن رهگذر را
که پرسید
غم و اندوه تو چیست
آن که خود در جوشش
معشوق می زیست
غم من
شاخه ی بی برگیست
غم من
شوق زمین است
در مژده ی باران
غم من زیباست
ای رهگذر
گر به معشوق رسیدی
خطا کن
جام زمان را بنوش
از چشمه اش لبی تر کن
شتاب کن
ثانیه ها می گذرند
و دست اندوه زمان
در پی تو خواهد گشت


شادی خانی

در قلب من زنجیریست

در قلب من زنجیریست
که خویش را به خویش گرفتار نمود
اسیر من در من
با ذهنی که مرده است
از عشق سخن مگو
حال شوریده ام را
رویای پنجره های باران خورده
و بوی نم زندگی
به دوش میکشد

شادی خانی

در ذات خود بنگر که کیستی

در ذات خود بنگر که کیستی
آن کس که میبینی نگو که نیستی
خوب و بد همه در آینه ی دل پیداست
اندکی بنگر
که اکنون نیستی

شادی خانی