یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

اگرچه باز نبینم به خود کنارِ ترا

اگرچه باز نبینم به خود کنارِ ترا
عزیز می‌شمرم عشقِ یادگارِ ترا

سیمین_بهبهانی

لبش می‌بوسم و در می‌کشم می

لبش می‌بوسم و در می‌کشم می

به آب زندگانی برده‌ام پی

نه رازش می‌توانم گفت با کس

نه کس را می‌توانم دید با وی

وقتی جلوی راهم سبز شدی که پاییز

وقتی
جلوی راهم
سبز شدی که پاییز
از تمامِ درخت های شهر
بـالا رفتـه بـود و بـاد
خاطراتمان را کفِ خیابان ریخته بود...!

خاطراتی که سالها
لا به لای شعرهایمان خاک می خورْد
وَ هـر روز خـط های بیشتـری
بر پیشانیِ دفترمان می انداخت!


حالا آمده ای و
رو به رویم ایستاده ای
وَ هوای بینِ ما آنقدر سرد است
که می ترسم حتّی یک لحظه
حرف هایم را از دهانم دربیاورم

می ترسم
بغض ، ببندد راهِ گفتنم را
وَ اشـک ها هرگـز
به رشته ی گریه در نیایند !

...دیر آمدی ،
آنقدر که زندگی را
به چهار فصل باخته ام
وَ قلبم دیگر با هیچ گناهِ
عاشقانه ای گُر نمی گیرد...!

مینا آقازاده

وقتی جلوی راهم سبز شدی که پاییز

وقتی
جلوی راهم
سبز شدی که پاییز
از تمامِ درخت های شهر
بـالا رفتـه بـود و بـاد
خاطراتمان را کفِ خیابان ریخته بود...!

خاطراتی که سالها
لا به لای شعرهایمان خاک می خورْد
وَ هـر روز خـط های بیشتـری
بر پیشانیِ دفترمان می انداخت!


حالا آمده ای و
رو به رویم ایستاده ای
وَ هوای بینِ ما آنقدر سرد است
که می ترسم حتّی یک لحظه
حرف هایم را از دهانم دربیاورم

می ترسم
بغض ، ببندد راهِ گفتنم را
وَ اشـک ها هرگـز
به رشته ی گریه در نیایند !

...دیر آمدی ،
آنقدر که زندگی را
به چهار فصل باخته ام
وَ قلبم دیگر با هیچ گناهِ
عاشقانه ای گُر نمی گیرد...!

مینا آقازاده

یادش بخیر

از بهترین خواب‌هایی که داشتم اونایی بود که خسته دراز کشیده بودم و مادرم چادرش رو میکشید روم تا بخوابم و
از عطر چادرش مست میشدم. انگار یه واحد مورفین به ادم تزریق کردن. کاش ادکلن بوی مادر داشتیم...❤

مرزی برایم بکش

مرزی
برایم بکش
مرا سرزمین خودت کن...

عبدالله پشیو

مثل پرنده میمونه،

رویـا و هدف

مثل پرنده میمونه، میتونی تو
قفس بزاریش و فقط بش نگاه کنی
یا میتونی پروازش بدی و بهش برسی
پس رویاهاتو پرواز بده ...