یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

آغوش تو بهار است ؛

آغوش تو بهار است ؛
سبز می کند
طبیعتِ تنم را
گُل می دهد گونه ام وقتی
می پیچد پیچکِ دست هایت دورِ تنم...


مینا_آقازاده

نگو دیر است

نگو دیر است
نگو پل های پشت سرت را خراب کرده ای
هنوز هم اگر عاشقی
می توانی برای برگشتنت
دوست داشتنم را پل کنی...


مینا آقازاده

آنچنان از خودم رفته بودم

آنچنان
از خودم رفته بودم
که آینه ها هم نشانم نمی دادند...

مینا_آقازاده

من عادت کرده ام

من
عادت کرده ام
هر صبح
قبل از باز شدن چشم هایم
دوستت داشته باشم
و برایم مهم نباشد که تو
درکجای این شهر شلوغ
به فراموش کردنم مشغول هستی


مینا آقازاده

بهار که می شود

بهار که می شود
فقط زخم های کهنه ام
نو می شود...


مینا_آقازاده

اینجا اتاقِ من است ؛

اینجا اتاقِ من است ؛
پنجره هایش
رو به نیامدنِ تو باز می شود

وَ پرده هایش را باد
از غبار خاطراتت می تکانَد...

تو رفته ای
وَحالِ تمام خاطره ها ابری است !
در شبِ چشمهایم
ستاره ستاره درد
چشمک می زند ؛

دیر رسیده اند مَردُم !
اشکِ زیادی از من رفته است...

مینا آقازاده

ای زن !

ای زن !
ای شعله ی زیبای آبی !
برقصان آتش درد را دور تنت
که تو را
پیش از آنکه خود را بسوزانی
بارها سوزانده اند...

مینا_آقازاده

آغوش من

آغوش من
فرودگاه فرودهای اضطراری توست
هر جا آسمانت ابری شد
یا که بالت زخمی
بازوهای من
به روی تو باز است هنوز
فرود بیا پرنده‌ام
فرود بیا..!


#مینا_آقازاده
کوتاه شود