یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گفتم ز کار برد مرا خنده کردنت

گفتم ز کار برد مرا خنده کردنت
خندید و گفت من به تو کاری نداشتم

وحشی بافقی

از هرطرف که می روم

از هرطرف که می روم
انتظار
درِ ناگشوده ی این سالها
در کام ِمن
بی دریغ
دیوار ریخته است ... .


نیلوفرثانی

چه آتشی ؟ کــه بر آنم بدون بیم گناه

چه آتشی ؟ کــه بر آنم بدون بیم گناه

تــــورا بغل کنـــم و ... لا اله الا الله... !

به حق مجسمه ای از قیامت است تنت

بهشـت بهتــر من ای جهنـــم دلخــــواه

چه جای معجزه ؟ کافی ست ادعا بکنی

کــه شهـــر پـر شود از بانگ یا رسول الله

اگـر چــه روز، هــمه زاهـدنـد امـا شب

چه اشکها که به یاد تو می رود در چاه

میان این همه شیطان تو چیستی !؟که شبی

هــزار  دیــن  بـه  فنا  داده ای  به  نیــــم  نگاه

اگرچه حافظ و سعدی مبلغش شده اند

هنـــوز برد تو قطعــی ست در مقابل ماه

من آن ستاره ی دورم که می روم از یاد

اگـــر تــو هم ننشانــی مرا به روز سیاه

با تو ایمنم

با تو ایمنم
و با تو سرشارم از هرچه زیبایی است
پناهم باش
تا سنگینی غربت از شانه‌هایم فروریزد
و ملال تنهایی از چشمهایم ...


محمدرضا_عبدالملکیان

در سرزمین من خار نکار

در سرزمین من

خار نکار

شاید فردا پابرهنه

به دیدارم بیایی...


غاده السمان

چرا خوشحالم می کند

چرا خوشحالم می کند
این فقط
قاصدکی ست
در باد

محمد_شیرین_زاده