یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

هر توقعى ،

هر توقعى ،
حتى توقع آرامش
بى قرارى مى آورد !

[اشو]

لاشه‌ای بر قناره‌ی بلند من وُ

لاشه‌ای بر قناره‌ی بلند من وُ
آراسته با خوشه‌های ترخان وُ
دسته گل‌های جور؛
پس نام کوچکم را سر کشم وُ
به فکر باشم
کی پرنده‌ی طاغیِ مرا آب می‌دهد...

هر ابلهی می تواند با بحران زندگی کند،

هر ابلهی می تواند با بحران زندگی کند،
این زندگی روزمره است ،
که تو را نابود می کند.

کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی.

روباه گفت:
کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی.
اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی
من از ساعت سه تو دلم قند آب می شود و
هر چه ساعت جلوتر برود بیش تر احساس
شادی و خوش بختی می کنم
.
ساعت چهار که شد دلم بنا می کند شور زدن و نگران شدن.
آن وقت است که قدر خوشبختی را می فهمم!
امّا اگر تو وقت و بی وقت بیایی من از کجا بدانم
چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟!
هر چیزی برای خودش رسم و رسومی دارد.

من از هیچ مکتبی پیروی نمی کنم

من از هیچ مکتبی پیروی نمی کنم
از هیچ استادی چاپلوسی نمی کنم
دیوانه ای هستم که ،
قایقم را خودم هدایت می کنم ...

آنچنان عاشقت شدم

آنچنان عاشقت شدم
که آرزو داشتم
کسی این گونه عاشقم شود ...

عشق در هر طرحِ نویی‌ست

عشق در هر طرحِ نویی‌ست
که در می‌اندازیم
همچون پل‌ها و کلمات
عشق در هر آن چیزی‌ست
که بالا می‌بریم
همچون صدای خنده و پرچم‌ها
و در هر چیزی
که برای رسیدن به عشقِ راستین
با آن می‌جنگیم
همچون شب و پوچی
عشق در هر چیزی‌ست
که افراشته می‌کنیم
همچون برجها و سوگندها
در هر چیزی
که گردآوری می‌کنیم و می‌کاریم
همچون کودکان و آینده
و در خرابه‌هایی
که برای بدست آوردنِ عشق راستین بدان فرو می‌رویم
همچون جدایی و دروغ...