ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
وطن من
پیشانی توست
پس مرا گوش ده
که تو را میگویم
مرا ترک نکن
چونان گیاهی ، پشت حصارها
چونان کبوتری مهجور
مرا ترک نکن
چونان ماه دلشکسته
چونان سیارهای که میان شاخهها به گدایی افتادهست
مرا ترک نکن
آزاد در حزن خویش
با دستانی که خورشید را جاری میکند
از دودکش سلول من
مرا زندانی کن
و اگر از آن منی
عادت کن به سوزاندن من
به آتش عشق من
به سنگهایم
به زیتونم
به پنجره هایم
به خاکم
وطن من ، پیشانی توست
پس مرا گوش ده
که تو را میگویم
مرا ترک نکن
« شاعر : محمود درویش »
عاشق که می شوی
تمام جهان نشانی از معشوقه ات دارند
یک موسیقی زیبا
یک فنجان قهوهی تلخ
یک خیابان خلوت و ساکت
جهان عاشقی زیباست آنقدر زیباست
که آواره شدنش هم زیباست
مردن در عاشقی هم زیباست
محمود_درویش
"انّی وُلدْتُ لکی أحبَّکْ"
متولد شدم تا دوستت داشته باشم ..
محمود درویش
"انّی وُلدْتُ لکی أحبَّکْ"
متولد شدم تا دوستت داشته باشم ..
محمود درویش
نه نثر ، نثر خواهد بود
و نه شعر ، شعر
اگر آهسته
در گوشم بگویی
دوستت دارم
محمود درویش
مترجم : بابک شاکر
نه نثر ، نثر خواهد بود
و نه شعر ، شعر
اگر آهسته
در گوشم بگویی
دوستت دارم
محمود درویش
مترجم : بابک شاکر
گمان میکردم آنکه دوستم دارد، حتی اگر غرق در تاریکی هم باشم دوستم خواهد داشت؛
حتی اگر پر از زخم باشم، حتی اگر قادر به دوست داشتن خودم نباشم،
او با وجود همه اینها دوستم خواهد داشت، اما نه!
هیچکس خود را به مخاطره نمیاندازد و دستش را داخل چاه نمیبرد. تاریکی تنها برای ماست.
محمود درویش