یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

در دوئل میان عقل و دل،

در دوئل میان عقل و دل،
عقل
ماشه را کشید
دل
به خاک افتاد!
با خون دل بود
که پرچم عشق،
بالا رفت
عقل، بر زمین افتاد!


فرشته سنگیان

تاریکی دهشت بار نیست

تاریکی
دهشت بار نیست
وقتی
در قلبت
فانوسی از عشق
روشن است!


فرشته سنگیان

شهر خواب زیباست

شهر خواب زیباست!
از دیده نهان شدگان
همه آنجایند!


فرشته سنگیان

شب که می شود

شب که می شود
ماه،
سلامِ خورشید را
به دریا
به زمین
به آدم ها
می رساند
تا آنها یادشان نرود
که همیشه
نوری هست
تا با آن
دل شان روشن بماند!


فرشته سنگیان

به اقتدارِ یک غنچه

به اقتدارِ یک غنچه
در فصل شکفتن
عزمم راسخ است
برای از بهار گفتن!


فرشته سنگیان

گلویم دلتنگِ آواز سردادنست

گلویم
دلتنگِ آواز سردادنست
و زبانم الکن!
دهان که باز می کنم
آه است
که آواز سرمی دهد!
شبنم
بی صدا
مژگانم را تر می کند

و
آرام آرام
گریه ام
گل می کند!

فرشته سنگیان

با اشتیاق هر شب کنارِ دروازه یِ شهرِ خواب،

با اشتیاق
هر شب
کنارِ دروازه یِ شهرِ خواب،
منتظر می ماند
تا بلکه باز
ببیندش!


فرشته سنگیان

مهر آمده! پای تخته می آیم

مهر آمده!
پای تخته می آیم
گچی سپید برمی دارم
و اسمِ تو را
بر روی تمامِ سیاهی ها
می نویسم!
آرام می شوم؛
انگار
پاییز
قبل از زمستان
بهار را نشانه گرفته است!


فرشته سنگیان