یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دلــــم بهانه ی تــو را دارد،

دلــــم بهانه ی تــو را دارد،
تو می دانی بــهانه چیست؟!

بهانه همان است که شب ها
خواب از چشم من می دزدد...


#عباس_معروفی

دلتنگی

دلتنگی
یعنی فکر کردن به پرواز
به خنده‌های بی‌دلیلت در راه خانه
نگاه‌‌های "مال خودمی"ا‌ت در جمع
دلتنگی
یعنی کش رفتن آدامس جویده‌ ات
و غوطه‌ور شدن در طعم لب ‌هات
دلتنگی
یعنی چشم‌‌های تو امشب سرخ بود
و چشم‌‌های من خیس...



"عباس معروفی"

من با تَنت

‌من با تَنت
به کشف گل سرخ می‌روم
و با یک شاخه گل
به پیشواز صبح
تمام شب به آه می‌گذرد
سپیده ‌دم به لبخند

عباس_معروفی

به سکوت خو می گرفت

به سکوت خو می گرفت
و آن قدر بی حضور شده بود
که همه فراموشش کرده بودند
انگار به دنیا آمده بود که تنها باشد


عباس معروفی

تو لیلی نیستی

تو لیلی نیستی
من اما
مجنون حرف هات می شوم
دیوانه ی دست هات
مبهوت خنده هات
گل قشنگم
شیرین نیستی
ولی من
صخره های شب را
آنقدر می تراشم
تا خورشیدم طلوع کند
و تو
در آغوشم بخندی


عباس معروفی

" دوستت دارم " را

" دوستت دارم " را

در دستانم می‌چرخانم

از این دست به آن دست.

پس چرا

هر وقت می‌خواهم

به دستت بدهم نیستی؟

 

چرا اینجا نیستی

تا "دوستت دارم" را

از جنس خاک کنم،

از جنس تنم،

و با بوسه بپوشانمش بر تنت؟

بگذار "دوستت دارم" را

از جنس نگاه کنم

از جنس چشمانم

و تا صبح به نفس‌های تو بدوزم.

 

عباس معروفی

بانوی قشنگم

بانوی قشنگم

من همیشه مستم

لب‌های تو

مخفف شراب‌های دنیاست

چکیده‌ی کامروای انگور

که قطره می‌شود

نقطه‌ی هستی مرا می‌چکاند

داغی که بر دلم مانده است

من این نخورده با خنده‌های تو مست

بیهوده نیست

که در کلمات می‌چرخم

نارنجی

نقطه‌ها همه

ردی از بوسه‌های توست


عباس معروفی

فرقی دارد کجا باشم؟

فرقی دارد کجا باشم؟
خندان در آیینه
یا منتظرت کنار پنجره
هرجا که باشی
در آغوش منی
خودت هم این را می‌دانی...

عباس معروفی