یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نبودن تو

نبودن تو
فقط نبودن تو نیست
نبودن خیلی چیزهاست

کلاه روی سرمان نمی‌ایستد
شعر نمی‌چسبد
پول در جیبمان دوام نمی‌آورد
نمک از نان رفته،
خنکی از آب

ما بی‌تو فقیر شده‌ایم...

رسول یونان

نبودن تو

نبودن تو
فقط نبودن تو نیست
نبودن خیلی چیزهاست

کلاه روی سرمان نمی‌ایستد
شعر نمی‌چسبد
پول در جیبمان دوام نمی‌آورد
نمک از نان رفته،
خنکی از آب

ما بی‌تو فقیر شده‌ایم...

آدم ‌ها می‌گذرند

آدم ‌ها می‌گذرند

آدم‌ها از چشم‌هایم می‌گذرند

و سایه‌ی یکایکشان

بر اعماق قلبم می‌افتد

مگر می‌شود

از این‌همه آدم

یکی تو نباشی

لابد من نمی‌شناسمت

وگرنه بعضی از این چشم‌ها

این‌گونه که می‌درخشند

می‌توانند چشم‌های تو باشند
رسول یونان

کسی در من دیوانه شده!

کسی در من دیوانه شده!
دیوانه ای که میخواهد از پنجره آشپزخانه
به پرواز دراید!
لیوان چایش را در هوا خالی کند
از چیزهایی لذت میبرد که هیچکس نمیبرد
نگه داری از این دیوانه برایم سخت است
دست هایم را بسته ام ...
تا او شیشه ها را نشکند
پاهایم را بسته ام ...
تا او از لبه ی پرتگاه به راه رفتنش ادامه ندهد‌.
به دهانم چسب زده ام
تا او خواب ِشهر را بر هم نزند!
کسی در من دیوانه شده ...
من از او میترسم !

اگر مرا دوست نداشته باشی

اگر مرا دوست نداشته باشی
دراز می‌کشم و می‌میرم

مرگ نه سفری بی‌بازگشت است
و نه ناگهان محو شدن
مرگ دوست نداشتن توست
درست آن‌موقع که باید دوست بداری


رسول یونان

یاد عبور ماه از آن کافه ها بخیر

یاد عبور ماه از آن کافه ها بخیر

از یاد رفت قصه ی ما

یاد ما بخیر...

در کوچه های برف؛

کسی ساز مینواخت،

یاد شبی که،

با تو شدم آشنا بخیر...


((رسول یونان))

همه چیز در حال خراب شدن است

همه چیز در حال خراب شدن است
مثل قلعه ی شنی در مسیر باد
زیبایی تو کودکانه بود
همین طور عاشق شدن من
عشق ما به پایان می رسد
مثل یک بازی غم انگیز
و غروب
ما را به خانه هایمان بر می گرداند
با زخم هایی بر تن و
و قطره اشکی در چشم

رسول یونان

امید چیز خوبیست

امید چیز خوبیست
مثل آخرین سکّه، مثل اخرین بلیط
مثل آخرین گلوله، مثل آخرین کشتی
آخرین سکّه نمیگذارد که غرورت بشکند
آخرین بلیط نمیگذارد که ناامید از ترمینال ها برگردی،
آخرین گلوله نمی‌گذارد که سرباز اسیر شود
کسی که امید دارد فقیر نیست
همیشه چیزی دارد.
یادم رفت از آخرین کشتی بگویم،
آخرین کشتی حتی اگر هم نیاید
نمی‌گذارد که نام دریا و مسافرت از یادت برود...