یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

جاده در قاب چشمانم بی انتهاست

جاده در قاب چشمانم بی انتهاست
وقتی انتظار آمدنت
ذره ذره می کند خیال با تو بودن را....

اعظم حسنی

به غلط انداخت,

به غلط انداخت,
سرنوشت تاس مرا
نگذشت بر من ودل,
شانس روزِ جفت شش
من به ناکامی دل,
باختم عشق تو را …

اعظم حسنی

موج می زند طوفان دلم بر ساحل خیالت,

موج می زند طوفان دلم
بر ساحل خیالت,
ردائی از شب
بر تن دریای دیدارت
زمانه ام,
پوشانده....


اعظم حسنی

سنجاق کرده ام, دلخوشی های اندکم را

سنجاق کرده ام, دلخوشی های اندکم را
به راه رفته ات
شب گرد کوچه های تنهایی ام و
روز را به انتظاری مدفون,
بر لبه ی سکوت کلام بی کلامی ام,
در نیمه های ایستگاه قطار زمان
بِنشسته ام
تمام دلم را
در چمدان احساسم
جای داده ام,
تا ز کوی رفتنت, بُگذارانم نگاهی
که باز پس گیرد,
عاشقانه های عاشقی ام را....

اعظم_حسنی

چقدر بی رحمانه می دزدد

چقدر بی رحمانه می دزدد
گُل لبخند بنشسته
به روی تاقچه ی قسمت
نگاه پُر شرار تو ....


اعظم حسنی

پای شعرهایم هنوز

پای شعرهایم هنوز
یاد تو،
امضامی کند بااشک چَشمان به راه مانده ام؛
اشک بر پا می کند
خط به خطِ
آن چه در دل مانده است.....

اعظم حسنی

عاقبت غم،

عاقبت غم،
به پرستاری دل رفت،
خیالت،
به تبی سوزان باد!...


اعظم حسنی

هر شب دیدگانم

هر شب دیدگانم
آسمان را در پی ستاره ای،جستجو می کند
و هر بار ذره‌ی بی نوری،
گیر در مرداب غربت زده ای
رخ می نماید!
در من شکی نیست،که آن ،منم
ستاره ای کز مستی روزگار،زخمی ست!
چون تنهایی من،

دیری نمی پاید
که طلوع اولین غروب ،
در چشمان آبی فردا
انعکاسی می یابد تا من!
قدمی مانده تا طلوع غروب اشک،
فرصت آنِ من است
ومن در نوبت خویشتن
تو را خواهم شکست!!!!!


اعظم حسنی