یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گاه می اندیشم ،

گاه می اندیشم ،

چنان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم ،

همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم و باران ...


"احمد شاملو"

در کنار تو خود را من

در کنار تو خود را من

کودکانه در جامه‌ی نودوزِ نوروزیِ خویش می‌یابم

در آن سالیانِ گم ، که زشتند

چرا که خطوط اندام تو را به یاد ندارند!


((احمد شاملو))

هی! شاعر!

هی!
شاعر!
هی!
سرخی، سرخی است :
لبها و زخمها
لیکن لبان یار تو را خنده هر زمان
دندان نما کند
زان پیشتر که بیند آن را
چشم علیل تو
چون "رشته ای ز لولو تر بر گل انار"،
آید یکی جراحت خونین مرا به چشم
کاندر میان آن پیداست استخوان


احمد_شاملو

تو باد و شکوفه و میوه ای

تو باد و شکوفه و میوه ای
ای همه ی فصولِ من 
ای آسمان و درخت
باغ من 
گل و زنبور و کندوی من 
با زمزمه ی تو
اکنون رخت به گستره ی خوابی خواهم کشید
که تنها رویای آن
تویی 

احمد شاملو


هیتلر
موسلینی
استالین
ناپلئون
همه احمق بودند !

کدام مرد عاقلی
بجای بافتن موی معشوقه اش
عمرش را صرف جنگ میکند ..

ﺑﻴﺎ ﺩﺭ ﻻﺑﻼی ﻭﺭﻗﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ
ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺳﻴﻢ
ﻧﮕﺮﺍﻥِ ﺁﺑﺮﻭ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺵ؛
ﺍﻳﻨﺠﺎ:
ﻫﻴﭻ ﻛﺲ
ﻛﺘﺎﺏ
ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺍﻧﺪ ...

"شاملو"

تا هنگامی که هنوز کلماتی دارم

تا هنگامی که
هنوز کلماتی دارم
تا عشق خود را به تو ابراز کنم،
زنده‌ام...
به این زندگی دل بسته‌ام
و آن را روز به روز
پُربارتر می‌خواهم...!!

احمد شاملو

یه‌جایی شاملو میگه:

یه‌جایی شاملو میگه:
"من در بی‌حوصلگی‌هایم، با تو زندگی‌ها کرده‌ام"
و چه شبایی که تو زندگیمون، حوصله هیچ‌
بنی‌بشری رو نداشتیم، ولی وسطِ همون بی‌حوصلگی،
غرقِ فکر و خیال یه‌ آدم‌ بودیم...

لاله_محمداوا